متن در مورد قلم و نوشتن؛ متن های زیبا درباره نوشتن و نویسندگی

متن در مورد قلم و نوشتن را در سایت ادبی روزانه آماده کرده‌ایم. این متون زیبا همچنان که از عنوان پیداست، درباره دنیای زیبای نوشتن و نویسندگی است. پس اگر شما نیز به این دنیا علاقه‌مند هستید، در ادامه با روزانه همراه شوید.

متن در مورد قلم و نوشتن؛ متن های زیبا درباره نوشتن و نویسندگی

جملات زیبا درباره قلم و نویسندگی

قلم، این ابزار ساده و بی‌ادعا، در دستان یک نویسنده به عصای جادویی بدل می‌شود که می‌تواند زمان را متوقف کند و اندیشه‌ها را در کالبد کلمات جاودانه سازد. هر خط که بر کاغذ نقش می‌بندد، گویی تکه‌ای از روح نویسنده است که با جوهر احساس و عقل آمیخته شده. نوشتن، گفت‌وگویی عمیق با خود و جهان است؛ جایی که قلم، زبان خاموش قلب می‌شود و داستان‌هایی می‌آفریند که نسل‌ها را در بر می‌گیرد و مرزهای زمان و مکان را درمی‌نوردد.

قلم، این یار وفادار نویسنده، بیش از یک ابزار است؛ پلی است میان دنیای درون و برون. وقتی نوک قلم بر کاغذ می‌رقصد، افکار پراکنده نظم می‌گیرند، رویاها شکل می‌گیرند و دردهای ناگفته به کلمات بدل می‌شوند. نوشتن، سفری است به اعماق وجود، جایی که هر کلمه چون ستاره‌ای در آسمان خیال می‌درخشد. قلم نه تنها می‌نویسد، بلکه می‌آفریند؛ جهانی از جنس واژگان که در آن هر جمله، داستانی است و هر پاراگراف، دریچه‌ای به سوی حقیقت.

در سکوت شب، هنگامی که جهان به خواب فرو می‌رود، قلم در دستان نویسنده بیدار می‌ماند. نوشتن، آفرینشی است که از مرزهای واقعیت فراتر می‌رود. هر کلمه‌ای که بر کاغذ می‌نشیند، گویی ذره‌ای از هستی را به وجود می‌آورد. قلم، چون باغبانی است که بذر اندیشه را در خاک کاغذ می‌کارد و با جوهر، آن را آبیاری می‌کند تا درختانی از جنس داستان، شعر و فلسفه سر برآورند. نوشتن، نه تنها ثبت لحظه‌هاست، بلکه خلق جهانی است که در آن نویسنده، خالق و کلمات، مخلوق او هستند.

جملات زیبا درباره قلم و نویسندگی

قلم، این میراث کهن بشریت، بیش از ابزاری برای نوشتن است؛ نگهبانی است که حقیقت را در برابر فراموشی حفظ می‌کند. در دستان یک شاعر، قلم عاشقانه‌ای می‌سراید که قلب‌ها را به تپش وا می‌دارد؛ در دستان یک مورخ، رویدادهای گذشته را زنده می‌کند؛ و در دستان یک فیلسوف، پرسش‌هایی می‌نگارد که ذهن را به چالش می‌کشد. نوشتن، قدرتی است که با هر خط، جهانی را روشن می‌کند یا تاریکی را می‌شکافد. قلم، با جوهرش نه تنها کاغذ را رنگ می‌زند، بلکه تاریخ، فرهنگ و هویت انسان را برای آیندگان به امانت می‌سپارد.

قلم، چون قایقی کوچک در دریای بی‌کران خیال، نویسنده را به سفری بی‌انتها می‌برد. نوشتن، هنر رام کردن افکار سرکش است؛ لحظه‌ای که کلمات از ذهن به کاغذ جاری می‌شوند، گویی جهانی نو متولد می‌شود. هر جمله، پلی است به سوی ناشناخته‌ها و هر پاراگراف، نقشه‌ای از سرزمین‌های نادیده. قلم، با هر حرکتش، داستان‌هایی می‌آفریند که گاه از واقعیت شیرین‌ترند و گاه از حقیقت تلخ‌تر. در این سفر، نویسنده نه تنها خالق است، بلکه مسافری است که با هر واژه، گوشه‌ای از وجود خویش را کشف می‌کند و با هر متن، بخشی از جهان را به دیگران هدیه می‌دهد.

عکس نوشته درباره قلم

قلمی دارم من

رنگ او چون دل من صاف، به سفیدی برف

سفیدی بهار..

حال او چون دلم است

در همه حال غریب

هستی من لب او

قسم به قلم و آنچه از عطر نوشتن می­تراود!

چون قلـــم اندر نوشتــــن می‌شتــافت

چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت

بامدادان بر جایگاهی سنگی می نشینم

و برایت نامه های عاشقانه می نویسم

با قلمی از پَر جغد

که آن را در دواتی

در دوردست فرو می برم

قلم که در دست میگیرم می رقصد و غوغا می کند

از تو نوشتن را خوب بلد است…

کافی است از ترنم دست هایت بگویم…

کلمات صف می کشند برای بیان شان

لبخندت نظم و نثر را…

و چشم هایت قافیه وزن را احضار می کنند ……

قلم بنویس

تمام بغضهای این دل ساده

که در جان می تپد اکنون

ولی افسوس پژمرده ست

که فریادش فرو خفته

تو فریادش رسان بر عالم و آدم

نمی دانم چرا گاهی،

قلمم…

یاری نمی کند،

این همه سکوت را…

شاید رازهایی نهفته ست

در لابه لای واژه هایِ آغشتهِ،

به طعم تلخ دلتنگی……

قلم از عشق بشکند چو نویسد نشان تو…

قلم خسته

سحر گاه

کاغذ افتاده از نفس

قلم خسته از راه

روی میز چوبی پایه شکسته

جثه ای ولو بر روی میز

که از شامگاه

نام تو را قلم می زد …

قلم زبان ذهن است…..

قلم : مرهم ، کاغذ : دوا

نوشتن یک هنجار شکنی جسورانه است

و تو پنهانی از عشق می نویسی و می خوانی

با عشق میخندی و گریه می کنی

و فکر می کنی شاید عشق

همان اسم اعظم باشد و ما را نجات دهد

نوشتن همان دردناک دوست داشتنی است

که تو را زنده نگه داشته است

عکس نوشته درباره قلم

قلم همچون میل بافتنی مادربزرگ میماند و یک گلوله کاموا هم در ذهن من

چه لذتیست وقتی رجها بافته میشوند

تفاوت در این است

نمیدانی لباس قد کیست

متن زیبا درباره دنیای نویسندگی

اگر که لهجه ی غم دارم،

گلوله توی تنم دارم،

بساطِ خون و قلم دارم،

ببین که خوابِ کفن دیده!

«آرمان پرناک»

قلم فریاد کن دلتنگیم را

نفّاش

با قلم

تریاک،

دودمی کشید!

تا تورا دیدم صدای قلبِ من تغییر کرد

کاش می شد قلب ها را هم کمی تعمیر کرد

حرف قلبم را قلم با دوستت دارم نوشت

سوزن خودکار، رویِ از تو گفتن گیر کرد!

ارس آرامی

قلم..

قلم همواره زیبا بوده و هست

نسیمش بس گوارا بوده و هست

قلم همواره در چشمان شاعر

بسان شعر زیبا بوده و هست

همانا ک قلم قلب نویسنده است..

ایا انسان بدون قلب می تواند زندگی کند..

روز فرهیختگان اهل قلم گرامی باد

المیراپناهی درین کبود

قلم برای نویسنده در جایگاه یک قلب است

ایا انسان بدون قلب زنده ……؟

فداکاری را از قلم باید اموخت

که برای اگاه سازی و اموختن

علم و ادب بر همگان

با از دست دادن جوهر وجودش

فداکاری را به اوج رسالت رساند

در دفتر آسمان می نویسمت

با پرواز قلم

زیر نور ماه

می نویسمت حتی اگر نخوانیم

متن درباره نوشتن

ای قلم هستی بسی زیبا گهر

برگرفته علم از تو بال و پر

هیچ می دانی که والایی قلم

چون خدا بر نام تو خورده قسم

روز قلم مبارک

همه ی آدمهای اطرافمان قرار نیست همیشگی باشند.

گاهی آدمها می آیند در زندگی ما

تا به ما نشان بدهند چه چیزی درست و چه چیزی غلط هست.

تا به ما یاد بدهند خودمان را دوست داشته باشیم.

تا حالمان را برای لحظه ای کوتاه بهتر کنند.

همه تا ابد…

قلم : مرهم ، کاغذ : دوا

قلم در دستان نویسنده، مانند سازی است که نت‌های احساس را بر صفحه می‌نوازد. هر کلمه، آوایی از روح است که در کاغذ جاودانه می‌شود.

نوشتن، رقص قلم بر صحنه سفید کاغذ است؛ حرکتی که افکار را آزاد می‌کند و دنیاهای نادیده را به تصویر می‌کشد.

قلم از شمشیر برنده‌تر است، زیرا با جوهرش می‌تواند قلب‌ها را تسخیر کند، ذهن‌ها را بیدار سازد و تاریخ را تغییر دهد.

هر نویسنده با قلمش جهانی می‌سازد؛ جهانی که در آن کلمات، ستارگان آسمان خیال‌اند و جملات، راه‌هایی به سوی حقیقت.

وقتی قلم بر کاغذ می‌لغزد، روح نویسنده پرواز می‌کند؛ از قفس روزمرگی به سوی بی‌کرانه‌های تخیل و معنا.

با قلم می گویم:

ای همزاد، ای همراه،

ای هم سرنوشت،

هردومان حیران بازی های دوران های زشت!

شعرهایم را نوشتی،

دست خوش!

اشک هایم را کجا خواهی نوشت؟!…

قلم که در دست میگیرم می رقصد و غوغا می کند

از تو نوشتن را خوب بلد است…

کافی است از ترنم دست هایت بگویم…

کلمات صف می کشند برای بیان شان

لبخندت نظم و نثر را…

و چشم هایت قافیه وزن را احضار می کنند ……

آرمان شجاعی

متن درباره نوشتن

یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری

راضی به همین چند قلم مال خودت باش

تو اگرِ در جانِ من نباشی،

واژه ها مبهوت می مانند،

شعر میمیرد،

قلم می خُشکَد،

دلِ دفتر میگیرد ..!…

چه نویسم که قلم شرم کند از دل ریش ام

بنویسم ولی افسوس نخوانی که نخوانی

قلم نوشت

کاغذ گریست از غم نگارنده……

قسم به نخستین خطی که از نگاه قلم،

تا افق ناپیدای آفرینش کشیده شد!

در دفتر آسمان می نویسمت

با پرواز قلم

زیر نور ماه

می نویسمت حتی اگر نخوانیم 🖋🤍…

ای قلم هستی بسی زیبا گهر

برگرفته علم از تو بال و پر

هیچ می دانی که والایی قلم

چون خدا بر نام تو خورده قسم

تا وقتی که یک ورق کاغذ باشد

تا وقتی یک قلم باشد

همیشه راهی وجود دارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *