سخنان ملاصدرا را در بخش متن و جملات سایت ادبی روزانه آماده کردهایم. صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی یا مُلاصَدرا و صدرالمتألهین حکیم متأله و فیلسوف ایرانی سدهٔ یازدهم هجری قمری و بنیانگذار حکمت متعالیه است. کارهای او را میتوان نمایش دهندهٔ نوعی تلفیق از هزار سال تفکر و اندیشهٔ اسلامی پیش از زمان او به حساب آورد. بسیاری از مراکز علمی در شهرهای ایران و جهان و نام برخی از خیابانهای شهرها همچون شیراز، تهران، مشهد، اصفهان، قزوین و یزد به نام این فیلسوف است.
جملات فسلفی و عمیق از ملا صدرا
هست دنیا همچو گور و تن کفن
شغل تو دائم کفن وصله زدن
تا به کی جان می کنی ای تن پرست؟
این کفن هرگز نمی گردد درست
همچو کرم پیله جان را باختی
جملات فلسفی ملاصدرا درباره زندگی
زاهد ز بهشت، خان و مان مىسازد عابد به عمل بدان جهان مىنازد
عارف به معارف درون مىنازد عاشق ز براى دوست جان مىبازد
بشویید قلبهایتان را از هر احساس ناروا!
و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف،
و زبانهایتان را از هر گفتار ِناپاک،
و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار…
و بپرهیزید از ناجوانمردیها ، ناراستیها ، نامردمیها!
چنین کنید تا ببینید که خداوند ، چگونه بر سفرهی شما ، با کاسهای خوراک و تکهای نان
ساقیا از سر بنه این خواب را
آب ده این سینه پر تاب را
جام می را آب آتش بار کن
از صراحی دیده خون بار کن
مطربا یکدم به کف نه بربطی
زورق تن را بیفکن در شطی
از دف و نی زهره را در رقص آر
وز نوای چنگ و بربط اشکبار
جملات فلسفی ملاصدرا درباره زندگی
خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان
اما بقدر فهم تو کوچک میشود
و بقدر نیاز تو فرود می آید
و بقدر آرزوی تو گسترده میشود
و بقدر ایمان تو کارگشا میشود
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود
و به قدر دل امیدواران گرم میشود
متن های عمیق از ملا صدرا
بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد ، و در دکان شما کفههای ترازویتان را میزان میکند
و “در کوچههای خلوت شب با شما آواز میخواند”…
مگر از زندگی چه میخواهید،
که در خدایی خدا یافت نمیشود، که به شیطان پناه میبرید؟
که در عشق یافت نمیشود، که به نفرت پناه میبرید؟
که در سلامت یافت نمیشود، که به خلاف پناه میبرید
عکس نوشته زیبا ملاصدرا
گویم سخنی ز حشر چون برق ز میغ
بشنو که ندارم از تو این نکته دریغ
این جان و تنت که هست شمشیر و غلاف
آن روز بود غلافش از جوهر تیغ
از وجود خود در اول پاک شو
وانگه ار خواهی سوی افلاک شو
با دل و جانی به صد وابستگی
کی توانی از جهان وارستگی؟
تا نگردی بی غش و پاک از وجود
ره کجا یابی به خلاق ودود
تا نگردی خالص از آلودگی
ره نداری در جهان زندگی
تا نباشی در غم و افکندگی
کی رسی در عالم پایندگی
تا نگردد جان ز محنت پایمال
کی دهندت ره به حی ذی الجلال
تا نباشی از دو عالم بر کنار
نبودت با روح قدسی هیچ کار
تا نسوزی در فرق روی یار
کی بود جای تو در دارالقرار
هیچ جانی را ز سویی چاره نیست
یا به دنیا یا به عقبی زین یکی ست
یا به نار توبه باید سوختن
یا به دوزخ بایدت افروختن
یا به نار عشق حق سوزی همی
یا چو شیطان لعنت آموزی همی
تا نمیری از خود و از کام دل
یا شود از ذکر حق جان مشتعل
تا نگردی از وجود خویش پاک
دل نگردد از طهارت نورناک…
عقل اول سایۀ نور خداست
ذات او معنی روح مصطفی است
مرجع جان های هر یک زانبیا
هست تا این حد یکی زین عقلها
عقل باشد سایۀ نور احد
پاک و بی غش باشد از نفس و جسد
قهرمان بر وی بود ذات خدا
سایه جز با ذات نبود آشنا
مرتبت ها هست بر طبق عقول
در میان هر ولی و هر رسول
زانکه هر اسمی ز اسمای خدا
مبدا نوعی بود از عقل ها
همچنین هر عقل از نزدیک و دور
سوی صنفی در بشر افگند نور
آنان که ره دوست گزیدند همه
در کوی شهادت آرمیدند همه
در معرکۀ دو کون فتح از عشق است
هرچند سپاه او شهیدند همه
زاهد زبهشت خان و مان می سازد
عابد بعمل بدان جهان می نازد
عارف به عمارت درون می نازد
عاشق ز برای دوست جان می بازد
از فرقت دوست دیده ام پرخون شد
هرچند ندیدمش غمم افزون شد
از بس که فشاندم آتش از دیده برون
اجزای وجودم بتمامی خون شد
حق جان جهان است و جهان جمله بدن
اصناف ملائکه حواس این تن
افلاک عناصر و موالید اعضاء
توحید همین هست دگرها همه فن
جهانبین من گرچه رفت از نهاد
جهان آفرین بین من کم مباد
جهانبین اگرشد جهانبان بجاست
جهان را جهانبان نه غیر خداست
بی برادران را برادر می شود
بی همسرماندگان را همسر میشود
عقیمان را فرزند میشود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه میشود
در تاریکی ماندگان را نور میشود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
و محتاجان به عشق را عشق می شود
عکس نوشته سخنان ملا صدرا
قلبهایتان را از حقارت کینه تهی کنید و با عظمت عشق پر کنید.
زیرا که عشق چون عقاب است. بالا میپرد و دور… بی اعتنا به حقیران در روح.
کینه چون لاشخور و کرکس است. کوتاه میپرد و سنگین. جز مردار به هیچ چیز نمیاندیشد.
بـرای عاشق ، ناب ترین ، شور است و زندگی و نشاط.
برای لاشخور ، خوبترین ، جسدی است متلاشی …
خداوند همه چيز ميشود همه كس را. به شرط اعتقاد؛ به شرط پاكي دل؛ به شرط طهارت روح؛ به شرط پرهيز از معامله با ابليس.
تا پیش از میرداماد بحث اصالت وجود یا ماهیت، به صورت جدی مطرح نبوده است. اگر چه در میان کلمات فلاسفه گاهی عباراتی در رد یا تأیید این دو دیده میشود، اما به صورت یک مسأله مستقل طرح نشده است. میرداماد با طرح این مسأله خود به اصالت ماهیت رأی داد. ملاصدرا هم تا مدتی به تبع استادش گرایش به اصالت ماهیت داشت. ملاصدرا با طرح استدلالهایی رأی به اصالت وجود داد. این مسأله در فلسفه ملاصدرا بسیار اهمیت دارد و مبنای بسیاری از مسائل دیگر است.
عبدالکریم سروش در کتاب نهاد ناآرام جهان که آن را پیرامون حرکت جوهری نگاشته مینویسد: «عظمت و اهمیت کشف و ابتکار نظریه حرکت جوهری… به هیچ روی کمتر از اهمیت.. سه کشف عظیم علمی در سراسر تاریخ علم و اندیشه (یعنی سه نظریه جاذبه عمومی نیوتن و نسبیت عام انیشتین و کوانتوم فیلد تئوری[تئوری ریسمان کوانتومی) نیست»
وجوب، امکان و امتناع که به مواد ثلاث شهرهاند، پیش از صدرا وصف ماهیت بودند. امکان در ماهیت به معنای مقتضی بودن نسبت به وجود و عدم است. این معنا نمیتواند در وجود راه یابد؛ زیرا هر وجودی ضرورت دارد. امکان در مورد وجود به معنای فقر و حاجت و وابستگی ذاتی است، وجودات امکانی به تمام هویتشان مرتبط به غیر و متعلّق به غیر هستند، درحالی که ماهیات چنین نیستند؛ زیرا هرچند برای ماهیات خارج از ظرف وجود ثبوتی نیست، امّا عقل میتواند آنها را به طور مستقل از غیر تصوّر کند.
صدرا معتقد به حرکت در جوهر نیز بود و موفق شد چهار جریان فکری یعنی کلام، عرفان، فلسفه افلاطون و فلسفه ارسطو را در یک نقطه گرد آورد و نظام فلسفی جدید و مستقلی به وجود آورد. طبق این نظریه، در جهان سکون و فساد وجود ندارد و فقط حرکت وجود دارد. اساس جهان هستی از جوهر تشکیل شده و اعراض اموری تابع و طفیلی هستند. ارسطو و ابن سینا، جوهر را ثابت پنداشتهاند که گهگاه دچار تغییرات دفعی میشوند. حال آنکه در سراسر جهان ماده، ثبات وجود ندارد. جهان متحرک است، یک «شدن» و حرکت مداوم است. حرکت و متحرک عین یکدیگرند. تنها در اعراض است که متحرک و حرکت دوتا و جدا هستند. لکن در جوهر، متحرک و حرکت یکی است