جملات پاراماهانسا یوگاناندا را قرار دادهایم. پاراماهانزا یوگاناندا که در هنگام تولد موکوندا لعل گوش(Mukunda Lal Ghosh)نامیده میشد، یوگی هندی و گورویی بود که در شهر کلکته متولد شد و به بسیاری از غربیها روش کریا یوگا را بوسیله کتابش معرفی کرد.
جملات معنوی پاراماهانسا یوگاناندا
شما برای انجام یک ماموریت الهی به زمین فرستاده شده اید.ببینید چقدر این امر مهم است ! نگذارید این “من” ناچیز مانعی بر سر راه دستیابی شما به هدف لایتناهی باشد.
کارهای زیادی متقبل می شوم ،اما هرگز احساس نمی کنم که تحمیلی است ، زیرا همه کارها را برای خدا انجام می دهم.
به یاد داشته باشید که وقتی برای آرزویی خوب تلاش می کنید،خداوند شما را هدایت می کند و شما را برای آن تلاش ارزنده برمی انگیزد.
سرنوشت چیست؟
آیا سرنوشت یک نیروی اسرارآمیز و سازش ناپذیر برونی است که بر تقدیر انسان حاکم است؟
تأثیر چنین مفهومی در بسیاری این بوده است که فکر کنند هر چه هست همانست و نمی توان راجع به آن کاری کرد. سرنوشت حکمی نیست که از پیش مقرر شده باشد – اما تحت قانون علیت، یا کارما، توسط خود شما تعیین می گردد. خداوند به شما اختیار عمل داده است؛ اما قانون علیت بر حسب کیفیت کردار شما نتیجه آن را معین می سازد. بدین سان هر عملی نتیجه علی یا تأثیر خاص خود می شود. وقتی عمل خاصی را به تحرک درآورید؛ نتیجه یا تأثیرش هماهنگی متقابل و اجتناب ناپذیر با آن عمل خواهد داشت. کردار چه خوب باشد و چه بد دارای عواقب واکنشی است. بنابراین شما روز به روز دارید عللی را می آفرینید که تعین کننده سرنوشت تان خواهد شد.
شناخت حق به منزله شركت در تشييع جنازه تمام غم و اندوهها است.
متن های عمیق معنوی
با وجود تمامی گناهانی که در گذشته مرتکب شده اید
خود را گناهکار نخوانید
همیشه به خود تاکید کنید که موجودی الهی هستید
به محض احساس گناه ذهن این برداشت را به عنوان واقعیت می پزیرد
و دیگر نمی توانید خود را الهی بدانید
خداوند این خطاها را علیه شما به کار نمی گیرد
فقط از شما می خواهد همان خطاها را تکرار نکنید…
همه روحها برابرند. تنها تفاوت میان من و شما این است که من سعی کردم و به خداوند نشان دادم که به او عشق می ورزم و او به سویم آمد. عشق آهنربایی است که خداوند نمی تواند از آن بگریزد.
دنیا به وجود آمده تا ما را سرگرم کند نه اینکه شکنجه دهد.(هرچند که ظاهرا درحال شکنجه ماست)خداوند فیلم سینمائی آفرینش(دستگاه خلقت)را بسیار پیچیده و مملو از تضادهای خوب و بد ساخته است.
چندبار اتفاق افتاده که به دیدن فیلمی جنائی رفته اید و هنگام بازگشت گفته اید:فیلم جالبی بود…
سعی کنید به فیلم زندگی,با همین احساس ساده نگاه کنید.اکثر افراد که امروز روی زمین زندگی می کنند,صدسال پیش اینجا نبوده اند.عده ای پیش از ما اینجا بوده اند و ما که اکنون اینجائیم,صدسال دیگر اینجا نخواهیم بود.همه خواهیم رفت و نسل بعد حتی اسمی هم از ما بر زبان نخواهد آورد.آنها هم چنین سرنوشتی خواهند داشت.این قانون این کره خاکی ست.
ما از مرگ به دلیل رنج ناشی از آن,ناشناختگی اش و اینکه ممکن است به دست فراموشی سپرده شویم,هراس داریم.این فکر اشتباه است…
هراس از مرگ برای چیست؟مرگ برای رهایی ما می آید.شما نباید آرزوی مرگ داشته باشید اما باید با درک این واقعیت که مرگ رهایی ما از رنج و سختی هاست,آرام بگیرید.مرگ نوعی بازنشستگی پس از کار پرمشقت زندگیست.لحظه ای تصور کنید که دیگر نگران هیچ چیز نیستید.آیا احساس خوبی نیست؟
..هنگامی که دیگران به درستی شما را درک نمی کنند،خداوند شما را درک می کند.او عاشقی است که همواره شما را دلگرم می نماید،بدون توجه به اینکه مرتکب چه خطاهایی شده اید. سایرین تنها لحظه ای اظهار مهر می کنند و سپس شما را از یاد می برند، اما او هیچگاه رهایتان نمی کند.خداوند هر روز از طرق بی شماری خواهان عشق شماست، اگر او را نپذیرید مجازاتتان نمی کند، اما شما خودتان خود را مجازات می کنید.
دریابید:آنکه تسلیم خداوند است همه چیزتسلیم اوست.
بشر در جستجوي پايدار و ابدي براي «چيز ديگري» است، كه اميدوار است برايش شادي كامل و بيمنتها به ارمغان آورد. براي آن عده از افرادي كه جستجو كرده و خدا را يافتهاند، جستجو به پايان رسيده است. ذات احديت آن «چيز ديگرِ» است.
حس شفقت داشتن نسبت به همه موجودات، برای شناخت حق ضروری است؛ چون خود حق هم سرشار و لبریز از این کیفیت است. آن هایی که قلب رئوف و مهربانی دارند، می توانند خود را جای دیگران بگذارند، درد آن ها را احساس کنند و در صدد رفع آن برآیند.
عشق الهی توصیف کردنی نیست، اما وقتی که قلب آدمی پالایش می شود و آرام می گیرد، می توان این عشق را احساس کرد. وقتی ذهن و احساس، متوجه درون و باطن می شود، آدمی شعف و سرور الهی را احساس می کند. لذات حواس پنج گانه دوامی ندارد، اما سرور الهی ابدی و بی نظیر است.
جملات قصار پاراماهانزا یوگاناندا
اگر پروردگار را بدون هیچ قید و شرطی دوست داشته باشید، او هم قلب شما را از عشق بدون قید و شرطی که نسبت به همه انسان ها دارد، لبریز می سازد. کسی که در زندان “من” و “مال من” محصور است، معلوم است که خدای همه جا حاضری را که در انسان و همه موجودات زنده مأوا دارد، هنوز کشف نکرده است.
شما باید پیش از آنکه در مورد هر مطلب مهمی تصمیم بگیرید در سکوت به مراقبه بپردازید، و از خداوند طلب دعای خیر کنید. در چنین حالتی قدرت خداوند در نهان قدرت شما است. در نهان ذهن شما ذهن حضرت حق است، و در پس اراده شما اراده او در عمل است.
پادماپادا در رساله خود پانچاپادیکا ، اشارههای مهرآمیزی به گوروی خود دارد. شانکارا ، خودش این سطور زیبا را نوشته است : ” در سه جهان هیچ موهبتی بالاتر از آن نیست که گورویی راستین داشته باشی. اگر کیمیا را واقعاً کیمیا بپنداریم ، کیمیا تنها میتواند آهن را به طلا تبدیل کند ، و نه به کیمیایی دیگر . ولی یک استاد گرانمایه ، مریدی را که به درگاهش پناه آورده است با خود برابر میسازد . بدینسان ، یک گوروی راستین ، کیمیایی بیهمتا و فراسوی همه موهبتهاست. “
روح با زنجیر آرزوها ، وسوسهها ، مشکلات و نگرانیها به بدن بسته شده است ، و سعی میکند خود را از قید و بند برهاند . اگر این زنجیر را که گرفتار آن هستید به طور مداوم بکشید ، سرانجام روزی دست نامریی الهی زنجیر را پاره میکند و شما آزاد خواهید شد.
معنی واقعی آزادی عمل این نیست که انسان از عهدهی انجام هر کاری برآید. شما باید بدانید چقدر آزادید و چقدر تحت تاثیر عادات بد خود هستید. خوب بودن صرفاً به خاطر این که عادت کردهاید خوب باشید هم آزادی نیست. وسوسه شدن خطا به حساب نمیآید ، اما اگر بتوانید مقاومت کنید و بر وسوسه غالب آیید ، فوقالعاده است. این آزادی است چون فقط با ارادهی آزاد و انتخاب عمل میکنید.
“یک بار مادرم کوشش کرد با گفتن داستان وحشتناکی در باره شبحی در یک اتاق تاریک مرا بترساند. من بیدرنگ به آن اتاق رفتم و از اینکه شبح را در آنجا ندیدم، نؤمیدی خود را نشان دادم. مادر از آن پس هرگز داستانهای هولناک برایم نگفت. نتیجه اخلاقی: با ترس روبرو شو، تا دیگر آزارت ندهد.»
یک یوگی راستین میتواند، برغم موانع بسیار، که همیشه در کره زمین هست- مثل وزوز پشهها و یا نور خیره کننده و فراگیر روز روشن! به مرتبه فراهشیاری فرو رفته و در آن بماند. در مرحله اول سامادی (سابی کالپا)، مرید همه حسهایی را که بر جهان بیرون گواه دارند، خاموش میکند. آنگاه از طریق صداها و مناظر عالم درون که زیباتر از بهشت عدن است، پاداش مییابد!
“آفرینش، بر اساس قانون عمل میکند. اصولی که بر جهان برونی حاکم است و دانشمندان آنها را کشف میکنند، قوانین طبیعی نامیده میشوند. ولی قوانین ظریفتری نیز وجود دارند که بر عرصه نهان معنوی و گستره درونی هشیاری حاکم هستند؛ از راه دانش یوگا میتوان به این اصول و قوانین پی برد. نه یک فیزیکدان، بلکه یک استاد به حقیقت رسیده است که ذات راستین ماده را درک میکند. مسیح با چنین دانشی توانست گوش آن خدمتکار را، که یکی از مریدانش کنده بود، بر سر جایش بگذارد.”