جایگاه پدر به قدری بزرگ و مهم است که اگر هر روز برای او بنویسیم، کم است. در این بخش از سایت ادبی و هنری روزانه چندین متن دوست داشتنی برای پدر عزیزم را برای شما دوستان قرار دادهایم. پس اگر به دنبال متنی زیبا هستید که آن را به پدر خود ارسال کنید، با ما باشید.
جملات زیبای احساسی برای پدرم
فهرست مطالب
پدرم مثل آهنرباییه که منو از بدی ها دور، و به خوبی ها نزدیک میکنه. عاشقتم پدر
هر دختری رویای زندگی کردن مثل یه پرنسس رو داره؛
اما من هیچ وقت چنین رویایی نداشتم چون تو همیشه مثل یه پرنسس با من رفتار کردی بابا!
عاشقتم بابایی عزیزم
دخـتــَــر کـه بــاشی
میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه
دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ
آغــوش گــَرم پـــِدرتـه
دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی
کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و دیگـه اَز هـــیچی نَتــَرسی
دســــتای گَرم وَ مِهـــــرَبون پـــِدرتـه
هَر کـجای دنیـا هم بـــاشی
چه بـاشه چـه نبــاشه
قَویتــریـن فِرشتــه ی نِگهبـــان پـــِدرته
هیچ چیز بهم احساس قدرت بیشتر نمیده،
جز فکر کردن به اینکه پدری دارم که پشتمو خالی نمی کنه!
عاشقتم بابا جونم
بابا، آغوش تو تنها سر پناهیه که از من در مقابل همه طوفان های زندگی محافظت می کنه…
خیلی دوستت دارم
بعضی ها سعادت گفتن کلماتی را دارند که برخی حسرت گفتنشو دارند
مثل : سلام بابایی خسته نباشی …
به سلامتی پدرم که تا حالا نتوانسته ام به او بگویم:
«بینهایت دوستت دارم»!
مردانه ترین دستی که میتوانی در دستت بگیری و از هیچچیز نترسی،
دستهای گرم و مهربان پدر است
شاید افراد فوق العاده زیادی در دنیا وجود داشته باشن؛
اما بهترین و فوق العاده ترینِ اونها، خودِ تویی بابا جونم؛ عاشقتم
متن قشنگ برای پدرم
اگه این فرصت بهم داده می شد
که زندگیم رو یبار دیگه از اول شروع کنم
خیلی چیزها رو در زندگیم تغییر می دادم
غیر از یه چیز… پدرم
کسی که همواره پشتم بوده و هست
همیشه وقتی از نرسیدن به خواسته ای غمگینم
به عکست نگاه می کنم
و می فهمم که همه چیزی که می خواستم رو دارم
عاشقتم بابا
اگر در آسمان قلبم ستاره باران هم باشد
پدر تنها خورشید قلب من از ازل تا ابد است
♥️
پدرم به من نگفت چطور زندگی کنم
او زندگی کرد و اجازه داد تا تماشایش کنم
پشت هر دختر موفقی
یه پدر واقعا شگفت انگیز هست
بابا بهت نمیگه دوستت دارم
بهت نشون میده دوستت داره
هیچ کس توی این دنیا نمیتونه
یه دختر رو بیشتر از پدرش دوست داشته باشه
پدرم هر وقت می گفت درست می شود
تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت
تنها مردی که می تونه
همه چیز رو به خاطر تو فدا کنه
پدرته
پدر
اولین قهرمان یه پسر
و اولین عشق یه دختره
پیام های احساسی برای بابای عزیزم
پدر مثل خودکار می مونه
شکل عوض نمی کنه
ولی یه دفعه می بینی که نمی نویسه
میخواهم برای پدرم شعری بنویسم
شعری که به بلندی قامتش
و زیبایی صبرش باشد
این شعر را با کلمه نمی توان نوشت
عاطفه میخواهد و ارادت و ادب
پدر تنها یک نام نیست
مردی است که چرخ یک زندگی را
با تمام سختی هایش می چرخاند
یک کوه است
کوه استقامتی که بودنش عجیب دلت را قرص می کند
ابر قهرمانان فقط در کتاب های کمیک و فیلم ها نیستند
در زندگی من یک ابر قهرمان وجود دارد
که من او را پدر می نامم
و پدر آیه ی ناب دفتر زندگی است
قاب کن بر لوح دلت
قامت نام عزیزش
آدمی عاشقی دیرنه بر
رنگ و رخسار نگاه پدر است
که دلش بند به بودن اوست
و دل خوشی اش سایه ی امن حضورش
اگر خریدنی بود می خریدیم
برای مادر کمی جوانی
برای پدر عمر دوباره
و برای خودمان خنده های کودکی
خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود
اما زودتر از او به خانه بر می گردد
باباها اغلب مردهای معمولی هستند
که با عشق ورزیدن به فرزندانشان
به یک قهرمان شکست ناپذیر
یک ماجراجوی همه فن حریف
و یک قصه گوی شیرین
تبدیل می شوند
فکر کردن به پدر
مثل گرمای کنار هیزمی سرخ شده از آتش
در یک روز سرد زمستانی است
امنیت در وجود پدر
مثل آغوش گرم مادری پر مهر
برای فرزندی ترسان از دنیای ناشناخته هاست
جملات قدردانی از پدر
بهم گفتند پدرت را در یک جمله توصیف کن
هرچه فکر کردم نتوانستم
نوشتن خوبی هایت جمله ای نیست
دفتر هزار برگ می خواهد
فقط در یک جمله گفتم
خدا را شکر که دارمت
اگر بدانی چـه کسی کشتی زندگی را
از میان موج های سهمگین روزگار
بـه ساحل آرام رویاهایت رسانده اسـت
پدرت را می پرستیدی
وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده !
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچی نمیگه …
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری !
پشتم به تو گرم است. نمیدانم اگر تو نبودی، زبانم چطور میچرخید، صدایت نزنم!
راستش را بخواهی، گاهی، حتی وقتی با تو کاری ندارم، برای دل خودم صدایت میزنم؛ بابا!
آنقدر با دستهایت انس گرفتهام که گاهی دلم لک میزند، دستانم را بگیری.
هر بار دستانم را میگیری، خیالم راحت میشود؛ میدانم که هوایم را داری و من میان ازدحام غریبی،
گم نمیشوم و تو هیچ وقت دستم را رها نمیکنی …
اونایی که وقتی پدرشون صداشون میکنه میگید : هان ؟ چیه ؟ چیکار داری ؟؟؟
یادتون باشه کسایی هستن که حاضرن عمرشونو بدن تا پدرشون یکبار دیگه صداشون کنه . . .
همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم که با هر بار تراشیده شدن کوچک و کوچک تر میشود …
ولی پدر یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند ،
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست ؛
فقط هیچکس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …
بیایید قدردان باشیم …
پدر؛ تکیه گاهی است که بهشت زیر پایش نیست
اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند؛
و با وجود همه مشکلات, به تو لبخند زند تا تو دلگرم شوی
که اگر بدانی … چه کسی ،
کشتی زندگی را از میان موج های سهمگین روزگار به ساحل آرام رویاهایت رسانده است؛
“پدرت”را می پرستیدی …
تنها زمانی که بزرگ شوید و از او دور شوید
(زمانی که با خانه پدری وداع کرده و به خانه خودتان می روید )
تنها در این زمان است که پی به بزرگی وی خواهید برد
و بزرگی اش را کاملاً ارج خواهید گذارد
بابا، حتی خاطره ای گذرا از لبخند عاشقانه ات کافیست
تا تاریک ترین روزهای من روشن شوند
دوستت دارم
زندگی من مثل یه کتاب کُمیکه! چون هر وقت به دردسر میافتم، توسط پدر اَبَر قهرمانم نجات پیدا می کنم!
عاشقتم بابا
بغلم می کنی، حتی وقتایی که مرتکب اشتباه میشم؛
به پشتم دست می کشی، وقتایی که زمین می خورم؛
اگه تنها یه چیز در دنیا وجود داشته باشه که سر پا نگهم داره،
اون تویی بابا …
مهم نیست پدرم چند سالشه، اون همیشه تنها مردیه که منو در آغوش می گیره و مثل یه ملکه نوازشم می کنه!
دوستت دارم بابایی جونم
هیچ وقت نتونستم عشقی که بهم داری رو درک کنم؛
عشقی که باعث میشه با وجود تمام فراز و نشیب های احساسیم، با گرمی منو به آغوش بگیری…
پدر مهربانم دوستت دارم