در سایت ادبی روزانه چندین شعر و متن در مورد پرواز را برای شما دوستان قرار دادهایم. این متنها شامل موضوعات مختلفی همچون انگیزشی، عاشقانه و فسلفی هستند. پس اگر به دنبال چنین متونی هستید، در ادامه همراه ما باشید.

جملات زیبا و ادبی درباره پرواز
فهرست مطالب
هوا آرام
شب خاموش
راه آسمانها باز
خیالم چون کبوترهای وحشی
میکند پرواز .
زندگی یک فهم است
فکر زنجیر کنی یا پرواز
در همان خواهی ماند
هر موقع رسیدی لبه پرتگاه و ترسیدی پرواز کنی ،
دقیقا همونجا موقع پرواز کردنته !
به پایان رسیدیم اما
نکردیم آغاز
فرو ریخت پرها
نکردیم پرواز
درست وقتی کرم ابریشم فکر کرد که زندگیش تموم شده
و فشار پیلهاش در حال خفه کردنش است، پیله گشوده شد و شروع به پرواز کرد.
سختیهای ما مثل پیلهاند وجودشان برای تکامل لازم است
برای پرواز به آسمانها، منتظر نمان که عقابی نیرومند بیاید و از زمینت برگیرد و در آسمانهایت پرواز دهد.
بکوش تا پر پرواز به بازوانت جوانه زند و بروید
و بکوش تا این همه گوشت و پیه و استخوان سنگین را که چنین به زمین وفادارت کرده است، سبک کنی و از خویش بزدایی،
آنگاه به جای خزیدن، خواهی پرید.

آموزگار نیستم
تا عشق را به تو بیاموزم
ماهیان نیازی به آموزگار ندارند
تا شنا کنند
پرندگان نیز آموزگاری نمیخواهند
تا به پرواز درآیند
شنا کن به تنهایی
پرواز کن به تنهایی
عشق را دفتری نیست
بزرگترین عاشقان دنیا
خواندن نمیدانستند.
عکس نوشته زیبا درباره پرواز
همه در حسرت یک پروازند
من به پرواز نمیاندیشم
به تو میاندیشم
تو که زیباتر از اندیشه یک پروازی
انسان بزرگ همانند عقاب است.
هر چه بلندتر به پرواز درآید
کمتر به چشم میآید
و مجازات این اوج گرفتن
تنهایی عمیقی است …
هر چه بالاتر روی،
از نظر آنان که پرواز نمیدانند
کوچکتر
به نظر خواهی رسید…!
ᴵ ʷᶤˢʰ ᵗʰᵉ ˡᶤᶠᵉ ʰᵃᵈ ᶠˡᶤᵍʰᵗᵐᵒᵈᵉ
کاش زندگی هم حالت پرواز داشت
هیچ چیز، همچون اراده به پرواز، پریدن را آسان نمی کند…
شوق پرواز دارد
چکاوک نگاهم
پر و بال دادن زیاد به آدمـ ها توهم پرواز میدهد
علی قاضی نظام
من از آغاز یک پرواز بیاحساس میترسم …
فروغ فرخزاد
گویی بال دارد قلب
خوشحال اگر شود
پرواز می کند
دوست نداشته شده باشد اما
کوچ می کند
می رود!
دنبال یه دلیل برای پرواز بگرد حتی
وقتی هزار تا دلیل برای سقوط داری!🤍
Tʜᴇ sᴋʏ ɪs ʏᴏᴜʀs ᴇᴠᴇɴ ɪғ ʏᴏᴜ ᴀʀᴇ ʟᴇᴀʀɴɪɴɢ ᴛᴏ ғʟʏ
اگه پرواز بلد بشی حتی آسمونم مالِ توئه
The bad news is time flies
The good news is you’re the pilot
خبر بد این است که زمان پرواز می کند.
خبر خوب این است که شما خلبان آن هستید.
Those who fly solo have the strongest wings
اونایی که تنهایی پرواز میکنن قوی ترین بال هارو دارن
بعضی وقتا باید بیفتی قبل از اینکه پرواز کنی!
آشیان و پرِ پرواز و گل و دانه و آب
همه را داد به ما چرخ، ولی در قفسی!
طغرای مشهدی
اسیر قفس
در خیال آموختم
پرواز را…
پرواز قصه قشنگی ست،
به شرط آن که
آسمان “تُ” باشی..!
در دلم شوق پرواز داشتم ،
لیکن آن غریبه بال و پرم را دزدید
گفتی: دوستت دارم
و من، به خیابان رفتم
فضای اتاق،
برای پرواز، کافی نبود …
تو نبودی تا ببینی بی تو
هیچ پرنده ای شوق پرواز نداشت
با پرنده ها پرواز کن
در پرواز
هیچ پرنده ای
پیر نیست…!…

خاطره ی تو کوچه ی احساس مرا پُر می کند
و زمان زمزمه ی قلب توست برای من
کاش پنجره ات را رو به خیالم باز می کردی
تا من در نگاهت پرواز کنم..
طبیعت کتاب زندگیست
و مهمترین درس آن درس پرواز است
تا وقتی رها نشوی به پرواز در نخواهی آمد
اگر طالب کمالی باید رها کنی دلبستگی هایت را
کرم ابریشم تا از پیله دل نکند
پرواز را تجربه نخواهد کرد
و روح زمانی به آرامش میرسد
که جسم و دلبستگی های
دنیویاش را رها کند
پرواز بال نمیخواهد پرواز شجاعت میخواهد
شجاعت رها شدن از تکیه گاهت
امروز یه متنی رو خوندم خیلی قشنگ بود؛
«من پرندگان غمگین زیادی را دیدم که هنوز پرواز میکنند.!»
امید یه همچین چیزیه…
شعر در مورد پرواز
دلم پرواز میخواهد،
دلم با تو پریدن در هوای باز میخواهد
دلم آواز میخواهد،
دلم از تو سرودن با صدای ساز میخواهد
دلم بیرنگ و بیروح است
دلم نقاشی یک قلب پر احساس میخواهد!
خستهام خستهی پرواز،
غم من از آسمونه
آسمونی که نتونست،
غمو تو نگام بخونه
هم درد منی حال تو را میفهمم
در قهوه غم فال تو را میفهمم
گفتند که پرواز نکن ممنوع است
قیچی شدن بال تو را میفهمم
از بغض شب میآمدم، تا صبح گاه بچگی
آسوده خاطر مردهام، در تنگنای زندگی
دیروز را باور مکن، فردا پر از ابهام است
اندیشه را آزاد کن، در لحظه درماندگی
با ذهن خلاق خودت، نقشی بزن بر لوح دل
پرواز کن، تا آرزو، تا ناکجا، تابندگی …
تا خون دل توان خورد، ای تشنهی کرامت
نزدیک لب میاور آب زلال مردم
همت ز خویشتن جو، چون بایزید و شبلی
نتوان گرفت پرواز، هرگز به بال مردم
“عرفی شیرازی”
تا توانی صبر کن بیدل در این کلفَتسرا
چون سحر، آخر پَر پرواز خواهد شد نفس
“بیدل دهلوی”
عجز پرواز ز سعی طلبم مانع نيست
بال اگر سوخت نفس شوق پر افشانی هست
“بیدل دهلوی”
لذت دام تو را هر طایری یک لحظه دید
تا به محشر، شوق پروازِ گلستان نیستش
“داور شیرازی”
شکستهبالیِ من عذرخواهِ پرواز است
نشستهام که نگاهی کند شکار مرا
“دانش مشهدی”
…بِه که باشیم گرفتار، که صیّاد قضا
هر که را رخصت پرواز دهد، پر ندهد
“ناظر هروی”
قطعِ سررشتهٔ پرواز، طلب نتوان کرد
بال اگر سلسله کوتاه کند، ناله رساست
“بیدل دهلوی”
آشیان و پرِ پرواز و گل و دانه و آب
همه را داد به ما چرخ، ولی در قفسی!
“طغرای مشهدی”
از ما مجو بلندیِ پرواز زان که ما
چون شاخِ گل به فصل خزان بالِ بیپریم
“از مجموعه اشعار طالب آملی“
رشته پرواز من تا در کف تسلیم بود
در قفس دائم حضور آشیان مییافتم
“صائب تبریزی”
در کنج قفس میکُشدم حسرت پرواز
با بال و پر سوخته پرواز چه سازم
“هوشنگ ابتهاج”
تا در قفس بال و پر خویش اسیرست
بیگانهی پرواز بود مرغ هوایی
با شوق سرانگشت تو لبریز نواهاست
تا خود به کنارت چه کند چنگ نوایی
هوشنگ ابتهاج
من که در حسرت پرواز به خاک افتادم
عجبی نیست پر تیر شود بالوپرم
“صائب تبریزی”
تا قیامت بایدم سرگشتهٔ پرواز بود
دام دارد بر هوا صیّاد بیپروای من
“بیدل دهلوی”

طبیعت کتاب زندگیست
و مهمترین درس آن درس پرواز است
تا وقتی رها نشوی به پرواز در نخواهی آمد
اگر طالب کمالی باید رها کنی دلبستگی هایت را
کرم ابریشم تا از پیله دل نکند
پرواز را تجربه نخواهد کرد
و روح زمانی به آرامش میرسد
که جسم و دلبستگی های
دنیویاش را رها کند
پرواز بال نمیخواهد پرواز شجاعت میخواهد
شجاعت رها شدن از تکیه گاهت
شعر پرواز از سعدی
کاروانی شکر از مصر به شیراز آید
اگر آن یار سفرکرده ما بازآید
گو تو بازآی که گر خون منت در خورد است
پیشت آیم چو کبوتر که به پرواز آید
نام و ننگ و دل و دین گو برود این مقدار
چیست تا در نظر عاشق جانباز آید
من خود این سنگ به جان میطلبیدم همه عمر
کاین قفس بشکند و مرغ به پرواز آید
اگر این داغ جگرسوز که بر جان من است
بر دل کوه نهی سنگ به آواز آید
من همان روز که روی تو بدیدم گفتم
هیچ شک نیست که از روی چنین ناز آید
هر چه در صورت عقل آید و در وهم و قیاس
آن که محبوب من است از همه ممتاز آید
گر تو بازآیی و بر ناظر سعدی بروی
هیچ غم نیست که منظور به اعزاز آید