در این بخش از سایت ادبی و هنری روزانه جملاتی از آرسن ونگر سرمربی افسانهای آرسنال را برای شما دوستان قرار دادهایم. آرسن چارلز ارنست ونگر یک مربی و بازیکن سابق فوتبال فرانسوی است که در حال حاضر بهعنوان رئیس توسعه جهانی فوتبال فیفا مشغول به کار است. او از سال 1996 تا 2018 سرمربی آرسنال بود، جایی که طولانیترین و موفقترین بازیکن تاریخ باشگاه بود. کمک او به فوتبال انگلیس از طریق تغییر در پیشاهنگی، تمرین بازیکنان و رژیمهای غذایی، آرسنال را احیا کرد و به جهانی شدن این ورزش در سده بیست و یکم کمک کرد.
جملات انگیزشی آرسن ونگر
این در اصل نخستین خاطرهٔ من است؛ دارم بازی تیممان را تماشا میکنم، فاصله ام را با زمین بازی حفظ میکنم، با ایمان و امید در حال تماشای بازی هستم، کتاب دعایی به دست دارم و برای پیروزی به نیایش مشغولم. پنج یا شش سال دارم. بهرغم سنوسال کم، آیا دلیل دعا خواندنم این بود که ما به هیچوجه خوب نبودیم و معجزه و امدادی الهی لازم بود تا ما را فاتح بازی کند؟ آیا با وجود سن پایین و رؤیاهای محال، میدانستم فوتبال تنها مذهب من خواهد شد؟ میدانستم تنها امید من بردن رقابت، پیروزی، بازیِ زیبا و باشکوه خواهد شد؟ آیا از همان زمان، تمایلی شدید به پیروزی داشتم؟ سالها بعد، بازیکنان خوب و آماده را برای پیروزی جایگزین کتاب دعا کردم؛ عقل به جای ایمان.
وقتی میروید باید واقعاً بروید.
بردن به هر قیمتی، چیزی است که هرگز برای من رخ نمیدهد، عملی است که هرگز به آن دست نخواهم زد.
برای من مربی شخصی است که میداند چه میخواهند، بینشی واضح دارد، استراتژی دارد. و قادر است آن را به وضوح بیان کند. میتواند ایدههایش را عملی میکند و بازیکنانش را به حمایت از برنامههایِ خود وا دارد. بنابراین باید پیامرسان خوبی باشد. مربی شخصی است که میتواند استرس، قضاوتها و فشار را مدیریت کند. خونسرد باقی میماند، در موقعیتهای دشوار قادر است گامی به پس بردارد و وضعیت را از بالا مشاهده کند. در برابر استرس با انفعال یا پرخاش واکنش نشان نمیدهد.
در موناکو زیباترین منظره مقابل چشمانم بود، اما اگر مسابقهای را میباختم، چیزی نمیدیدم. در ژاپن، آپارتمانی راحت داشتم، اما پنجرهٔ اتاقم به روی یک دیوار باز میشد. آنجا هم چیزی نمیدیدم. با این حال اگر مسابقهای را میبردم، دیوار شبیه زیباترین چشمانداز دنیا میشد.
جملات قصار آرسن ونگر
چطور میتوانم بهتر شوم؟ آیا از توانایی خود کامل استفاده میکنم؟ چه کاری میتوانم انجام دهم تا بهتر شوم؟ این مشخصات بیشک کلیدِ هر موفقیتی هستند.
شک ندارم تمام زندگیها ناکامل هستند اما من هنوز کارهای زیادی برای انجامدادن دارم
نکتهٔ مهم این است که روح کودکی خودتان را حفظ کنید و هرگز رؤیاهای خود را از پیش چشمتان دور نکنید: اینکه چه هستند، اینکه برای تحقق آنها به چه نیاز دارید (تواناییها، ابزارها)؛ افکار منفی را که ممکن است شما را از رسیدن به رؤیاهایتان بازدارند کنار بزنید و مهمتر از همه تعهد کامل داشته باشید.
من با هیچ شروع کردم، بدون خرج هیچ پولی، برای خرید و مذاکرهٔ قیمت تکتک توپهای فوتبال خودم تنها سفر میکردم، شبِ قبل از مسابقه، هنگام سفر با تیمم در تختهای ناهموار کوپههای درجهدو در قطارهای شبانه میخوابیدم. بعدها که غرقِ زندگی با فوتبال شدم، در هتلهای مجلل اقامت کردم و با جت شخصی سفر میکردم. ظاهر ماجرا عوض شده است اما در باطن، آنچه به راستی خواب شب یا سفر را دلپذیر و راحت میکند، بردنِ مسابقه است.
در سالهای اخیر فوتبال تغییرات زیاد و عمیقی کرده است. تصور میکنم، برخی از این تغییرات از دیگر موارد چشمگیرترند: تعداد روزافزون مالکان خارجی؛ ظهور شبکههای مجازی با الزامات و افراطهایشان؛ فشار مفرط بر بازیکنان و سرمربیها که به انزوای آنها میانجامد، آنهم در زمانهای که هیچگاه سطح توقعات تا این حد از فوتبال بالا نبوده است، بخشی از این تغییرات هستند. فوتبال تا حد زیادی عوض شده است، بخصوص با تحلیلهایی که قبل و بعد از یک مسابقه میبینیم، با این حال یک چیز هرگز عوض نمیشود: آن نود دقیقهای که به فوتبالیست تعلق دارد و او در طول این زمان، پادشاهِ زمینِ بازی است.
متن های آموزنده از آرسن ونگر
آنچه همیشه موجب موفقیت یک تیم است: استعداد فردی، هوش جمعی و تواضع.
چطور میتوانم بهتر شوم؟ آیا از توانایی خود کامل استفاده میکنم؟ چه کاری میتوانم انجام دهم تا بهتر شوم؟ این مشخصات بیشک کلیدِ هر موفقیتی هستند.
به تمام این تغییرات نگاه میکنم، اما همچنان فوتبال را همانگونه که هست و باید باشد، میبینم: رقابتی که در آن هر اتفاقی ممکن است رخ دهد؛ بیستودو بازیکن، نود دقیقه زمان، حرکاتِ خارقالعاده، شانس، استعداد، بارقهای از جادو و برای کسانی که مشغول تماشای بازی این مردان هستند، جستجوی هیجان و خاطرهسازی و درسِ زندگی. فوتبال، تحت فشار انجام میشود، بنابراین باید بدانید چطور خودتان را از این معرکه بیرون بیاورد تا بتوانید امور را از بالا تحلیل کنید. یک باشگاه برای رشد به سه عامل نیاز دارد: استراتژی، برنامهریزی و اجرا.
سالها پس از ترک هایبری، و حتی تا امروز، گاهی بهتنهایی با اتومبیلم از کنار هایبری عبور میکنم.
بردن لیگ برتر سختتر از فتح لیگ قهرمانان است
همهچیز تغییر میکند، افراد میآیند و بهسرعت میروند؛ مالکان، مربیان، بازیکنان. فقط هواداران هستند که با شور و حرارت و وفاداریشان باقی میمانند.
ورزش تنها فعالیتی است که تنها بر مبنای شایستگی استور است و تنها به شایستگی پاداش میدهد. همواره احساس کردهام که این مسئولیتی بسیار بزرگ است، و برعهده گرفتن چنین مسئولیتی نیز متقابلاً نیازمند بزرگ بودن است
نمیخواستم ترس -ترس از قضاوت دیگران و تبعات آن- مرا در زمین فلج کند و از حرکت به جلو بازم دارد.
امیدت را هرگز از دست مده، هرگز تسلیم نیستی مشو.
نمیتوانم لحظات شادی و غم را دستهبندی کنم. اما هر شکست یک جای زخم است در قلب شما که هیچ وقت فراموش نخواهد شد..
یک مربی، یک راهنما است. او گروهی از افراد را مخاطب قرار میدهد و میگوید: با شما می توانم یک موفقیت برای همگیمان بسازم. من به شما راه را نشان میدهم.
یکی از چیزهایی که در ژاپن کشف کردم تماشای کشتی سومو بود. در پایان مبارزه شما نمیتوانید بگویید چه کسی برنده شده و چه کسی باخته است. چون آنها حس و حال خود را نشان نمیدهند که فرد بازنده احساس شرمندگی نکند. این غیر قابل باور است. این دلیل مسالهای است که میخواهم به بازیکنانم احترام را یاد بدهم. فقط در انگلیس است که همه بعد از پیروزی زبان خود را بیرون میآورند.
من جادوگر نیستم و فقط یک مربی فوتبال هستم.
تیم فوتبال مانند یک زن زیبا میماند. اگر به او نگویید زیباست، زیبا بودنش را فراموش میکند.