در این بخش از سایت ادبی و هنری روزانه جملات عاشقانه مذهبی را برای شما دوستان قرار داده‌ایم. این جملات زیبا درآمیخته با حس زیبای معنوی حسینی و همچنین عشق اسلامی هستند. در ادامه با جملات معنوی عاشقانه و متن رمانتیک مذهبی با روزانه همراه شوید.
متن‌های عاشقانه مذهبی
فهرست مطالب
می گویند
وقتی هدف مشترک داشته باشید
عاشق تر خواهید بود
به راستی …
چقدر«حسین» زندگی مان را زیبا تر کرده است 🙂
گـاه علـی‌علیه‌السلام فاطمـه‌سلام‌الله‌علیها
را اینگـونه خطـاب می کرد :
“ای همـهٔ آرزوی مـن … ” ❤️
بِه هَم شَبیه ، بِه هَم مُبتَلا بِه هَم مُحتاج . .
چُنان دو نیمِه‌یِ سیبی کِه هر دُو نیم بِه هَم!•ᴗ•
و سر انجام کسے را مے یابے کہ
مے توانے تمام روحت را در او جارے کنے:)!
که تنها عشق سازد
نقشِ گردون را
دگرگونش:)
| فریدون_مشیری
O soul of my soul, you are the soul of
my soul What is out of the soul? Instant and over instant:)
༺❋❤️💍
ای جانِ جانِ جانم، تو جانِ جانِ جانی
بیرون ز جانِ جان چیست؟ آنی و بیش از آنی:)
متن کوتاه عاشقانه مذهبی
نیست
نشانِ زندگی
تا نرسد
نشانِ تو♥️
صبح نفسش حق است!
به هر بهانه بیدارت میکند😉
که روز تازه را شروع کنی
به نوری ⚡️
عطر چای و صبحانه ای
صدای گنجشکی
نمِ بارانی
هر چه هست زندگی‌ست و زیبا..👌
صبحتون بخير و شادي❤️❤️
متن‌های کوتاه و بلند عاشقانه مذهبی
بـه هـمسـرم خـواهـم گـفت کـه
در زمـانه اى کـه مَـردم بـراى پُـر کـردن وقت خـود با
نـامحـرم سخـن میگفـتند مـن درد تـنهایى را تحـمل میکردم
آن هـم در این عـصر ارتـباطـات…
گـاهى آنقـدر فـشار تـنهایى زیـاد بـود که گمـان میکردم
یـک سربـاز تـنها در نقـطه صفـر مرزى مشغـول خدمـتم…
و تـو ایـن تنهـایى را بـه پـاى بـى عرضـگى من ننویـس
مـن بـراى تـو و جـایگاه تـو ارزش قـائل بــودم
و هـمین طـور بــراى دلـم (قلـب حرم خـداست)
خـواهم گـفت به جـاى عَـرق ریـختن بـراى بـازو بزرگ کردن
عَـرق ریخـته ام تـا تکیـگاه محـکمى بـراى تـو بشـوم.
خـواهم گـفت آن زمان که حجاب تو چادرت بود حجاب من پلک هایم
چــون اعـتقاد دارم حجـاب بــاید دو طــرفه باشــد
خـواهم گفت زمانى که پسـران به دلگرمى از جیـب پدرشان ازدواج میکردند
مــن به دلـگرمى دعـاهــایى کـه کنـار پنــجره فـولاد کردم جلو آمدم
اعــتـــمـاد دو طـرفـه..
همینجوری بـاش کـه مـیـخوای هـمـسـرت بـاشـه..
یــعـنی خــدایی شــدن..
کـاری کـن هـمســرت جـز تــو مَـردی را نشناسـد..
یـه خـانـم مـذهـبی نـگران نـیسـت شـوهـرش بـهش خـیانـت کـنه ..
چـون یه آقای مذهبی از خدا میترسه لذا هیچوقت به زنش ظلم نمیکنه خیانت نمیکنه
به قدر خوردن یک چای تلخ با من باش
که تلخ با تو عزیزم هنوز شیرین است..
دیروز تلخ !
امروز تلخ تر !
فردا را نمی دانم …
اگر نیایی تلخ تر از امروز !
اگر بیایی ،قند در دل فرداها آب می شود
ما دو تـا، ماه عسـل، مشهد، حرم، صحن عتیق
عشــق می چسبد هميشه، پیش آقا
اینـکه میگویـم دمـا دَم مـذهـبى ها عاشق ترند..
بـا دلـیل میگویـم کـه آنها واقـعا عـاشـق تـرنـد..
هـرکـه الگویـش مـولاعـلى و فـاطمـه اسـت..
بـر یـقـین هـم مـیتوان گـفـت ؛کـه آنها عـاشـق تـرنـد..
چادرت حال مرا از قبل بهتر میکند
قرص ماهم، این که ابری می‌شوی زیباتری
من تیمم می‌کنم با خاک پای چادرت
آن زمانی‌که به سوی قبله رو می‌آوری
عکس نوشته و متن احساسی عاشقانه مذهبی
همه گویند برات کربلا دست رضاست
جان معصومه نده دلخوشیمی را بر باد
من و یارم حرم حضرت سقا یهویی
میشود”ناز ترین عکس” بماند در یاد
با صدای خنده ات بردی دل از ما … چادری
می پذیری با حیا ما را برای همسری؟
گفته در قرآن خدا آرامشت با همسر است
کی شود این آیه اش مشمول حال ما شود
مبهوت جمالش شدم
و طرز نگاهش
با چادر و
آن مقنعه و موی سیاهش
مثل نقش قاب مجنونیم و لیلا پیش هم
ریش می اید به تو چادر مشکی هم به من!
دلبرم نام قشنگش زینب است و دلربا
چادری و قد بلند و چش قشنگ و با حیا
کار خیر است، تأمل به خـدا جـایز نیست
عشق، تصمیم قشنگی ست بیا عاشق شو
عکس نوشته عاشقانه مذهبی
حاضری تا که پس از خطبه ی ظهر امروز
یه سری هم به مزار شهدامان بزنیم ؟؟
چادر مشکی به سر دارد شب مهتاب من
روی ماهت را بنازم ماه من محجوبه است
من تو را ای روح معصومانه ای عشق
میان تار و پودم دوست دارم
تو را چون آیه های آفرینش
به ذکر هر سجودم دوست دارم
تو را ای آفتاب فصل پاییز
سراسر در وجودم دوست دارم
چادر مشکی کشیدی مثل کعبه بر سرت
بعد از این بر گردنم بانو طوافت واجب است
دوستــت دارم ولی چون با حجابی بیشــــتـر
مـــثل خورشیـدی ولی پشـــت نقابی بیشتر
شال سبز و سرخ حتی صورتی بر چهـره ات
خوب می آیـــد ولی خب رنـــگ آبـی بیشــتر
تو باشی و من
دلخوش کنار هم
تکیه به شونه هات
تو با لباس خادمیت
و من با چادر فاطمیم
بیخیال فرماندهی هر چه گردان است جانم
من سرباز همین لبخند توام بخند عزیزم
من و همســرم
نه شیرین و فرهادیم
نه لیلی و مجنون…
قصه ی ما یه روایتی جدید و جداستــ…!
با سناریویی که نویسندش خداستــ..
و چراغ راهی که دست حضرت علی (ع) و حضــرت زهــرا (س) ست
احتیاجی به تسبیح نیست
دستانت را که به من بدهی
با بند بند انگشتانت
ذکر دوســـت داشتن سر می دهم…
اشق که شدید،
برای یک بار امتحانی، مذهبی عاشقانه کنید
جای اینکه دستانش را بگیری،
چادر سفید رنگی را روی سرش بکش
و
تمام شهر را قدم بزنید.
هنگام حرف‌زدن با هم، چشمانتان را
روی زمین بدوزید،
خجالت بکشید و بترسید،
بترسید از اینکه کسی شما را کنار هم ببیند.
مقصد قدم‌زدنهایتان
امامزاده‌ای کوچک در گوشه‌ای از شهر باشد.
آنجا
برای کنار هم ماندنتان دعاکنید، عاشق اگر عاشق باشد، دعایش مستجاب است…
بگذارید نفر سوم رابطه‌تان
خداوند باشد …
دلنوشته عاشقانه مذهبی
تو حسینیه حاج همتـــ تو دوکوهه عقد کنیم
بعد مراسم بریم گلزار شهدا یه دل سیـــــر تشکر کنیم
ماه عسل بریم کربلا
هرسال بریم راهیان خادمی و اردوی جهادی و کارای فرهنگی
شبای جمعه بریم هیئت
ضبط ماشینمونو که روشن میکنیم یهو صدای مداحی کرمون کنه
همه نمازامون جماعت دونفره باشه
وقتی دعوامون شد یهو اس ام اس بده قهری که قهری حرف که میزنی
دوتایی شبا بریم پیاده روی
وقتی کسی غیبت میکنه اقامون یهو بپره وسط مداحی کنه
یه قاب خالی بزرگ رو دیوار خونمون باشه که جای خالی عکس صاحب الزمان باشه
خلاااااصه اینکه به هیچی جز خدا و رابطه ی عبد و معبود فک نکنیم…
من مینویسم ازعشـــــق بین زوج های مذهبی….
مینویسم از محبت هایی که اساسش عشق به خداست…
غفلت از من بچه مذهبی هست …
که نگذاشتم دیده شوم….
کسی عشق های آسمانی ما را ندیده….
مینویسم تا بدانند عشق اصلی مال ما بچه مذهبی هاست ..
نه آن عشق های پوچ خیابانی….