فروید روانشناس بزرگ، سوال مهمی را مطرح میکند: چرا خواب میبینیم؟. خواب همواره موضوع بسیار مهمی بوده که روانشناسان مطرحی درباره آن تحقیق کردهاند. ما نیز در سایت ادبی روزانه جملات روانشناسی درباره خواب را برای شما دوستان قرار خواهیم داد. با ما باشید.
جملههای روانشناسی خاص درباره خواب رویا
فهرست مطالب
ناخودآگاه ما به زبانی سخن میگوید که عمدتا بینالمللی است. من رؤیاهای سیاهان سومالی را تحلیل کردهام، انگار اهل زوریخ بودهاند؛ به استثنای تفاوتهایی در زبان و تصاوير خیالی. بدویان خواب تمساح، افعی، گاو وحشی و کرگدن را میبینند، ما خواب میبینیم که زیر قطار یا اتومبیل رفتهایم. پیام واقعی هر دو یکی است. شهرهای مدرن ما به جنگل ابتدایی میمانند. بانكداری برای ما مثل افعی برای مردم سومالی است.
هر نمادی که در خواب بروز کند از ذهنیت فرد خواببینندهی آن جدا نیست و هیچ خوابی را بگونهیی مشخص و مستقیم نمیتوان تعبیر کرد. ناخودآگاه آنقدر به شیوههای گوناگون خودآگاه را تکمیل یا تعدیل میکند که ممکن نیست نمادهای دو فرد متفاوت در طبقهبندی یکسان بگنجند.
عمه ای داشتم که زنِ خوبی نبود،زبانِ تلخی داشت،و شوهرش مخترعی بود که دستگاهِ ضبطِ صوت داشت و صداها را ضبط می کرد.یک روز عمه ام به او حرفِ بدی زد،و شوهر عمه ام صدایش را ضبط کرد(بی آنکه عمه ام بفهمد). روزِ بعد عمه ام آرام بود.شوهر عمه ام به او گفت که چیزی می گذارد تا گوش کند و آن نوار را گذاشت.عمه ام گفت:«من چنین چیزی نگفته ام ، دروغ است!»
من به خیلی ها توصیه می کنم که خاطراتِ روزانۀ شان را بنویسند و خاطراتِ قبلیِ خود را بخوانند و یا توصیفِ دیگران از زندگیشان را بشنوند، در این صورت، ممکن است آن قسمت هایِ مجزا در هم بشکند.شنیدنِ تصّورِ دیگران سبب می شود که چشم اندازی از زندگیِ خود بدست آوریم و این خیلی چیزها را روشن می کند.
کارل گوستاو یونگ _ تحلیل رویا
چشم انداز تو تنها زمانی آشکار می شود که به قلبت می نگری. آن هایی که به بیرون می نگرند در رویا بسر می برند و آن هایی که به درونشان می نگرند هوشیارند.
کارل_گوستاو_یونگ
جملههای روانشناسی تحلیل رویا
بورداخ، پزشک و فیزیولوژیست مطرحی که در قرن نوزدهم میزیسته تعریف بسیار دقیقی درباره رویا ارائه کرده که هنوز جزو بهترین تعاریف در زمینه رویا و خواب محسوب میشود. او عقیده دارد در رویاها، زندگی روزانه با زحمت و لذتهایش، با دردها و خوشیهایش هرگز تکرار نمیشود.
به عکس رویاها درست هدفشان آزاد کردن ما از زندگی روزانه است، حتی زمانی که تمام ذهنمان آکنده از چیزی است، وقتی با اندوهی عمیق شرحه شرحه میشویم یا وقتی تمام نیروی فکریمان جذب مسئلهای میشود، رویا جز آن که وارد فضای حالت روحی ما شود و واقعیت را با نمادها بازنمایی کند کار دیگری نمیکند.
زیگموند فروید
از کتاب تفسیر خواب
«در رویاها، زندگی روزانه، با زحمتها و لذتهایش، با دردها و خوشیهایش هرگز تکرار نمیشود. به عکس، رویاها درست هدفشان آزاد کردن ما از زندگی روزانه است، حتی زمانی که تمام ذهن ما آکنده از چیزی است، وقتی با اندوهی عمیق شرحهشرحه میشویم یا وقتی تمام نیروی فکری ما جذبِ مسئلهای میشود، رویا جز آن که وارد فضای حالت روحی ما شود و واقعیت را با نمادها بازنمایی کند کار دیگری نمیکند.»
هر آن مشغلهای که آدمی با جدیت به آن میپردازد چیزهایی که در گذشته زیاد فکر ما را مشغول داشتهاند و از این رو ذهن بیشتر متوجه آن مشغلهها است گویا معمولا همان چیزها است که در خواب به آنها برمیخوریم؛
«کسی که خواب میبیند از عالمِ آگاهی هشیارانه خارج میشود.»
متن فلسفی درباره رویا
این توصیهی مؤکد که میگویند انسان پیش از آنکه در مورد مسئلهای تصمیمگیری قطعی و نهایی بکند، باید یک شب درنگ کند و با آن فکر بخوابد، با اطلاعاتی که حال پیدا کردهایم کاملاً موجه به نظر میرسد.
رؤیا دیدن کنشی است روانی و لبریز از معنا؛ قدرت انگیزشی آن همیشه و در هر حالتی یک آرزوست که با تمام وجود میخواهد تحقق پیدا کند
«هیچ نمیدانم که آیا در کودکی واقعاً به کمک کردن به بشر دردمند اشتیاقی داشتهام یا نه
محرکهای رؤیا همیشه در تجارب روز قبل ریشه دارند
میتوان رؤیا را نوعی تحقق آرزو تلقی کرد.
چون به قطع نشان میداد که در ذهن انسان بخشهای فعالی وجود دارند که به شکل مستقیم و بیواسطه به تحقیق و بررسی تن نمیدهند، چه برای ناظران و چه برای خود بیمار. این بخشهای ذهن را فروید بدون بحثهای متافیزیکی یا اصطلاحشناختی، با کلمهی ناخودآگاه توصیف کرد.
رؤیا بیمعنا نیست، پوچ و عبث نیست، در رؤیا فرض بر این نیست که یک بخش از مجموع ایدههای ما نهفته یا خفتهاند و بخشی دیگر آشکار و بیدار. رؤیا پدیدهی روانی کاملاً معتبری است؛ در واقع، رؤیا تمهیدی است برای تحقق یافتن آرزو، میتوان رؤیا را بخشی پیوسته از فعالیتهای روانی قابل درک در حالت بیداری قلمداد کرد؛ رؤیا به واسطهی یک کنش فکری فوقالعاده پیچیده پدید میآید.
جملات روان شناسی درباره خواب دیدن
این باور عمومی که رؤیاها همیشه آینده را پیشگویی میکنند، درست است. درواقع، آیندهای که رؤیا به ما نشان میدهد آن آیندهای نیست که اتفاق خواهد افتاد، بلکه آیندهای است که ما دوست داریم اتفاق بیفتد. ذهن عادی در اینجا طبق روال معمول خودش رفتار میکند: آنچه را که آرزویش را دارد باور میکند.
من فرایندی را که محتوای پنهان رؤیا را آشکار میکند «عمل رؤیا» مینامم.
محتوای رؤیا بازنمایی تحقق یک آرزوست و ابهام آن به تغییرات در محتوای واپسراندهشده که سانسور باعث آن شده بستگی دارد، دیگر نباید در کشف عملکرد رؤیا مشکلی داشته باشیم. عموماً گفته میشود که رؤیاها در خوابیدن ما خلل ایجاد میکنند؛ عجیب است که ما کاملاً به دیدگاه برعکس آن رسیدهایم و باید اینطور گفته شود که رؤیاها نگهبانان خواب هستند.
البته اگر فقط یک تحلیل از رؤیا در اختیار من بود، نباید به چنین نتایج پردامنهای دست مییافتم. به هر حال، اگر تجربه به من نشان دهد که با دنبال کردن غیرانتقادی ارتباطات برخاسته از هر رؤیایی میتوانم در میان عناصری که در اجزای تشکیلدهندهٔ رؤیا بازنمایی شده و به شکلی منطقی و قابل فهم درهم تنیده هستند به قطار فکری مشابهی برسم، پس مجازم که این امکان ضعیف را نادیده بگیرم که ارتباطات مشاهدهشده در اولین تجربه میتوانند شانسی باشند. در این صورت، فکر میکنم موجه است که اصطلاحی را که کشف جدید ما را شکل میدهد به کار گیرم. برای آنکه این رؤیا را آنطور که در ذهنم حفظ شده با مطالب مرتبطی که با تحلیل آن کشف شده مقایسه کنم، باید از رؤیایی که در ذهنم مانده به عنوان «محتوای آشکار رؤیا» یاد کنم و دومی را ــ در نمونهٔ اول بدون قائل شدن هیچ تمایزی ــ «محتوای پنهان رؤیا» بنامم
ناخودآگاه از زبان خاصی در رؤیاها و تخیلها استفاده میکند؛ زبان نمادین. همانطور که در ادامه خواهیم دید کار درونی در درجه اول، هنر یادگیری زبان نمادین ناخودآگاه است
متنهای عمیق روانشناسی ازتحلیل رویا
فاجعهای که دنیای امروز را دربرگرفته است، جدایی کامل ذهن آگاه از ریشههایش در ناخودآگاه است. تمامی اشکال تعامل با ناخودآگاه که اجداد ما را تغذیه میکرد ــ رؤیا، الهام، آیین، تجربههای مذهبی ــ به کلی در ما گم شده است و توسط ذهن امروزی، بهعنوان چیزی ابتدایی یا خرافی کنار گذاشته شده است. درنتیجه ما بهخاطر غرور و تکبرمان و بهخاطر ایمان به منطق آسیبناپذیرمان، ارتباط خود را با ریشههایمان در ناخودآگاه و عمیقترین بخشهای وجودمان قطع کردیم.
درون ناخودآگاه هر فرد، الگویی ابتدایی و «طرح کلی» وجود دارد که براساس آن ذهن آگاه و شخصیت کارآمد کلی فرد از بدو تولد و در طول تمام سالهای رشد تدریجی روان به سمت کمال حقیقی درون شکل میگیرد.
شاید مهمترین اصل در کار با رؤیا که تعیین میکند آیا حکمت رؤیا را پیدا میکنید یا نه، این است که تشخیص دهید رؤیاها بافته ظریفی از نمادها هستند و هر تصویر نمایشدهنده چیزی است که در درون ما در حال جریان است.
رؤیاها پیوسته فرآیند رشد فردیت و حرکت من بهسوی خویشتن را گزارش میدهند. در اکثر رؤیاها ما شرایط کنونی زندگیمان را مشاهده میکنیم. اما در همان زمان، اگر رؤیاهایمان را در کنار هم جمع کنیم و مجموع آنها را ببینیم، متوجه میشویم که در حال گزارش مراحل مختلف مسیر سفر به سمت خویشتن هستند.
رؤیاها به شکل نمادین همه شخصیتهای متفاوتی را که درون ما در حال تعامل هستند و یک خویشتن واحد را میسازند، به ما نشان میدهند.
حتی یک رؤیای کوتاه که بهنظر بیاهمیت میآید، تلاش دارد چیزی به ما بگوید که نیاز به دانستن آن داریم. رؤیاها هرگز وقت ما را تلف نمیکنند. اگر ما این زحمت را به خود بدهیم که به یک رؤیای «کوچک» گوش دهیم، متوجه میشویم حامل پیامهای مهمی است.
خیالبافی قدرت ما برای «ظاهر ساختن» محتویات دنیای درونی بهوسیله دادن فرم و تجسد بخشیدن به آنهاست.
بیشتر بخشهای سایه ما، این ویژگیهایی که آنها را منفی میدانیم، اگر از آنها آگاه شویم، درحقیقت نیروهای ارزشمندی هستند. ویژگیهایی که غیراخلاقی، وحشیانه یا مشکلآفرین بهنظر میآیند، جنبه «منفی» انرژیهای ارزشمند و قابلیتهایی هستند که میتوانیم از آنها استفاده کنیم
در واقع هیچکس در تخیل چیزی «نمیسازد». محتویاتی که در تخیل ظاهر میشوند، ریشه در ناخودآگاه دارند. تخیل مجرایی است که ازطریق آن این محتویات به ذهن آگاه سرازیر میشوند. اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، تخیل یک مُبدل است که محتویات نامرئی را به تصاویری تبدیل میکند که ذهن آگاه میتواند درک کند.
انگار رؤیا همان تخیلاتی است که در طول زمان خواب کار میکند و تخیل، رؤیایی است که در زمان بیداری درون ما جریان مییابد.