علائم بیماری های اعصاب و روان؛ متداول ترین مشکلات روانی

بیماری های اعصاب و روان در دنیای امروز به یکی از پیچیده ترین چالش های سلامت انسان تبدیل شده اند. سبک زندگی پرتنش، فشارهای اقتصادی، انزوای اجتماعی و سرعت بالای تغییرات محیطی باعث شده ذهن و سیستم عصبی بسیاری از افراد تاب آوری سابق را نداشته باشد. اختلالات روانی از بی خوابی های مزمن و اضطراب های ساده گرفته تا افسردگی، وسواس یا حملات پانیک، هرکدام می توانند تعادل ذهن و بدن را بر هم بزنند. گاهی این نشانه ها در قالب تغییرات رفتاری بروز می کند و فرد بدون آگاهی از ریشه عصبی آن، تنها احساس خستگی یا بی حالی دارد.

در بسیاری از موارد برای افراد مهم است که با این علائم آشنا شوند، چون ممکن است مواردی را در اطرافیان خود مشاهده کرده و یا خودشان درگیر آن ها باشند. متداول ترین مشکلات اعصاب و روان و بیماری های مرتبط با زمینه های اعصاب را در ادامه بررسی و مرور خواهیم کرد!

علائم بیماری های اعصاب و روان؛ متداول ترین مشکلات روانی

اضطراب و حملات استرس

اضطراب یکی از رایج ترین نشانه های اختلالات روانی است که خود را به شکل تپش قلب، تعریق سرد، لرزش دست، بی قراری یا حتی احساس خفگی نشان می دهد. در ظاهر ممکن است به صورت نگرانی های مداوم درباره آینده یا اتفاقات جزئی بروز کند، اما در عمق ذهن، نوعی فعالیت بیش از حد در سیستم عصبی سمپاتیک رخ می دهد که فرد را در حالت آماده باش دائمی نگه می دارد.

افرادی که با اضطراب شدید دست وپنجه نرم می کنند معمولاً تمرکز خود را از دست می دهند، اشتهایشان تغییر می کند و کیفیت خوابشان به شدت کاهش می یابد. اگر این حالت طولانی شود، به حملات اضطرابی یا پانیک تبدیل می شود که با تنگی نفس، سرگیجه و حس مرگ قریب الوقوع همراه است. درمان زودهنگام این وضعیت، از بروز افسردگی و سایر اختلالات جلوگیری می کند.

افسردگی و بی انگیزگی مزمن

افسردگی فقط غمگین بودن نیست؛ بلکه نوعی خاموشی درونی است که انرژی زندگی را از فرد می گیرد. فرد افسرده اغلب صبح ها با بی میلی از خواب برمی خیزد، احساس بی ارزشی می کند و از انجام فعالیت های روزمره نیز ناتوان می شود. تغییر در اشتها، بی خوابی یا پرخوابی، فراموشی و احساس گناه مداوم از نشانه های شاخص این اختلال هستند.

بسیاری از مبتلایان حتی از خود یا دیگران پنهان می کنند که درگیر این مشکل اند و همین پنهان کاری، شدت بیماری را بیشتر می کند. درمان افسردگی تنها به دارو محدود نیست؛ گفت وگو با روان درمانگر، اصلاح تغذیه، ورزش و بازسازی روابط اجتماعی از ارکان اصلی بازگشت سلامت روانی محسوب می شود.

افسردگی و بی انگیزگی مزمن

وسواس فکری و رفتاری

وسواس ذهنی از آن دسته مشکلات روانی است که هم ذهن را فرسوده می کند و هم زندگی روزمره را مختل می سازد. افرادی که دچار وسواس هستند معمولاً گرفتار افکار تکرارشونده ای می شوند که برخلاف میل خودشان در ذهن چرخ می زند؛ مثلاً ترس از آلودگی، شک در قفل بودن در یا نگرانی درباره آسیب رساندن به دیگران و…

این افکار منجر به رفتارهای تکراری می شود؛ مانند شستن مداوم دست ها، چک کردن درها یا انجام مراسم ذهنی برای آرامش موقت. نکته مهم آن است که فرد از بی منطقی این رفتارها آگاه است، اما نمی تواند جلوی آن را بگیرد. وسواس اگر در مراحل اولیه درمان نشود، ممکن است به اضطراب های شدید و حتی انزوای اجتماعی منجر گردد.

اختلال دوقطبی و نوسانات شدید خلق

اختلال دوقطبی ترکیبی از دو حالت متضاد است؛ دوره هایی از شیدایی و انرژی بیش از حد که با فازهایی از افسردگی عمیق دنبال می شود. فرد در دوره شیدایی ممکن است نیاز کمی به خواب داشته باشد، احساس قدرت غیرواقعی کند و تصمیم های عجولانه بگیرد، درحالی که در دوره افسردگی دچار بی رمقی، بدبینی و بی انگیزگی می شود.

این نوسانات گاه چنان شدید است که روابط کاری و خانوادگی را از بین می برد. اختلال دوقطبی معمولاً زمینه ژنتیکی دارد اما با درمان دارویی و روان درمانی قابل کنترل است. تشخیص به موقع و پایبندی به درمان می تواند فرد را از سقوط در چرخه خطرناک نوسانات خلقی نجات دهد و ثبات روانی را بازگرداند.

اختلال خواب و بی خوابی های عصبی

خواب ناآرام یا کم خوابی مداوم، از نخستین نشانه های مشکلات اعصاب و روان است. ذهنی که درگیر اضطراب یا افسردگی است نمی تواند به راحتی خاموش شود؛ به همین دلیل فرد ساعت ها در رختخواب بیدار می ماند یا خواب های کابوس گونه می بیند.

در برخی موارد، خواب بیش از حد نیز علامت اختلال است؛ زیرا بدن تلاش می کند از طریق خواب زیاد از فشار روانی فرار کند. بی خوابی های عصبی به تدریج تمرکز و حافظه را کاهش می دهد و سیستم ایمنی بدن را ضعیف می سازد. درمان این وضعیت نیازمند بررسی علت زمینه ای است؛ از اصلاح الگوی خواب گرفته تا کنترل استرس و در صورت نیاز، مداخله دارویی زیر نظر متخصص روان پزشکی.

اختلال شخصیت مرزی و بی ثباتی هیجانی

اختلال شخصیت مرزی و بی ثباتی هیجانی

در کنار مواردی که ذکر شد، اختلال شخصیت مرزی از پیچیده ترین مشکلات روانی است که در آن فرد میان دو قطب عشق و نفرت، اعتماد و شک، امید و ناامیدی مدام در نوسان است. چنین فردی ممکن است در یک لحظه احساس صمیمیت و وابستگی شدید داشته باشد و لحظه ای بعد، همان رابطه را بی ارزش بداند.

طغیان خشم، ترس از طرد شدن، و رفتارهای ناگهانی همچون خودآزاری یا تصمیمات احساسی از ویژگی های بارز این اختلال اند. زندگی با ذهنی پر از تردید و احساس بی ثباتی دائمی، سبب خستگی روانی شدید و فرسودگی روابط اجتماعی می شود. درمان این اختلال نیازمند ترکیبی از روان درمانی بلندمدت، دارودرمانی تنظیم کننده خلق و حمایت عاطفی خانواده است تا فرد بتواند به مرور میان احساساتش تعادل برقرار کند.

حملات پانیک و ترس ناگهانی

حملات پانیک به طور ناگهانی و بدون هشدار رخ می دهد و در چند دقیقه فرد را درگیر ترسی شدید و غیرقابل توضیح می کند. قلب به تندی می تپد، بدن عرق می کند، نفس تنگی و سرگیجه ظاهر می شود و فرد تصور می کند در آستانه مرگ است.

این حملات گاهی آن قدر واقعی به نظر می رسند که بیمار بارها به اورژانس مراجعه می کند، بی آن که علت جسمی مشخصی یافت شود. علت این وضعیت، فعالیت بیش از حد بخشی از مغز است که درک خطر را تنظیم می کند. در واقع مغز سیگنال اشتباه اضطراب را فعال می سازد. یادگیری تکنیک های تنفس، رفتاردرمانی و داروهای ضداضطراب می تواند حملات را کنترل و اعتماد فرد را به بدنش بازگرداند.

اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)

پس از تجربه رویدادهایی مانند تصادف شدید، زلزله، جنگ یا خشونت خانوادگی، ممکن است ذهن درگیر یادآوری های ناگهانی و کابوس های تکرارشونده شود. فرد به ظاهر از آن موقعیت گذشته، اما ذهنش هنوز در همان لحظه متوقف مانده است. هر صدای بلند یا صحنه مشابهی می تواند خاطره را زنده کند و بدن را در حالت اضطراب شدید قرار دهد. از علائم این اختلال می توان به بی خوابی، تحریک پذیری، گوش به زنگی مداوم و بی اعتمادی اشاره کرد. درمان PTSD به کمک روان درمانی تخصصی مانند EMDR و گاهی داروهای تنظیم کننده خلق انجام می شود. هدف درمان، بازگرداندن حس امنیت و قطع ارتباط دردناک ذهن با گذشته است.

اختلال توجه و تمرکز (ADHD در بزرگسالان)

بسیاری تصور می کنند ADHD فقط مخصوص کودکان است، درحالی که این مشکل در بزرگسالی نیز ادامه می یابد. فرد در تمرکز روی کار، برنامه ریزی یا مدیریت زمان دچار مشکل می شود و به راحتی از موضوعی به موضوع دیگر می پرد. فراموشی، حواس پرتی و بی قراری ذهنی از نشانه های رایج آن است.

چنین وضعیتی ممکن است باعث افت عملکرد شغلی و نارضایتی در روابط شخصی گردد. درمان با ترکیبی از مشاوره، داروهای تنظیم کننده دقت و اصلاح سبک زندگی (مانند خواب کافی، ورزش منظم و محدودکردن مصرف کافئین) انجام می شود. تشخیص دقیق می تواند مسیر رشد و بازدهی فرد را دگرگون سازد.

اختلال وسواس فکری ـ عملی اجتماعی (OCD اجتماعی)

در این نوع وسواس، ذهن فرد به جای افکار فردی، درگیر قضاوت دیگران درباره رفتار، ظاهر یا گفتار او می شود. فرد قبل از هر ارتباط اجتماعی، بارها موقعیت را در ذهنش مرور می کند تا خطایی از او سر نزند. پس از هر دیدار، ساعت ها به گفت وگوهای گذشته فکر می کند و به دنبال خطای احتمالی می گردد.

این چرخه ذهنی بی وقفه باعث خستگی روان و کاهش اعتماد به نفس می شود. افراد دچار این اختلال معمولاً از محیط های جمعی دوری می کنند و احساس شرم یا بی کفایتی دارند. درمان بر پایه شناخت درمانی و تمرین تدریجی حضور در جمع انجام می شود تا ذهن یاد بگیرد اشتباه، بخشی طبیعی از زندگی اجتماعی است.

اختلال

اختلال خوردن (پرخوری یا بی اشتهایی عصبی)

مشکلات روانی گاهی در تغذیه خود را نشان می دهند. فرد ممکن است در پاسخ به استرس، پرخوری کند و از غذا برای آرام کردن ذهن بهره بگیرد، یا برعکس، از خوردن پرهیز نماید و کنترل بر تغذیه را نشانه قدرت بداند. در هر دو حالت، تعادل جسم و روان از بین می رود و خطرهای جدی برای قلب، گوارش و سیستم ایمنی ایجاد می شود.

بی اشتهایی عصبی اغلب با تصویر ذهنی غلط از بدن همراه است؛ فرد خود را چاق می بیند حتی اگر وزنش بسیار پایین باشد. درمان این اختلال ها نیازمند همکاری متخصص تغذیه، روان درمانگر و حمایت خانوادگی است تا ریشه روانی رفتار غذایی شناسایی و اصلاح شود.

روان پریشی و از دست رفتن ارتباط با واقعیت

در برخی اختلالات شدید روانی مانند اسکیزوفرنی، فرد تماس خود با دنیای واقعی را از دست می دهد. او ممکن است صداهایی بشنود، چیزهایی ببیند که وجود ندارند یا باورهایی غیرمنطقی در ذهنش بسازد. این وضعیت به مرور توانایی تشخیص واقعیت را مختل کرده و موجب انزوای اجتماعی می شود.

در مراحل اولیه، نشانه هایی مانند بی توجهی به ظاهر، گفتار نامنسجم، یا گوشه گیری شدید ظاهر می شود. درمان روان پریشی تنها با داروهای ضدروان پریشی و پیگیری مداوم زیر نظر روان پزشک امکان پذیر است. حمایت خانواده و پرهیز از قضاوت، بخش مهمی از روند بهبود محسوب می شود و می تواند از عود علائم جلوگیری کند.

اختلالات روان تنی و دردهای بی علت

گاهی بدن در حالی دچار درد، تهوع یا تنگی نفس می شود که هیچ علت جسمی در کار نیست. در این حالت، فشارهای روحی در قالب نشانه های فیزیکی بروز می یابد؛ وضعیتی که به آن اختلال روان تنی یا سایکوسوماتیک گفته می شود. ذهن، برای تخلیه تنش درونی، از بدن کمک می گیرد و درد را به عنوان زبان ناآگاه خود به نمایش می گذارد.

درمان این وضعیت با تمرکز بر شناخت منبع استرس، گفت وگو درمانی و گاهی درمان های آرام بخش انجام می شود. زمانی که فرد یاد بگیرد احساسات خود را بیان کند و اضطراب را کنترل نماید، علائم جسمی نیز کاهش پیدا می کنند.

اختلالات حافظه و فراموشی عصبی

در برخی موارد، اضطراب و فشار روانی به قدری شدید است که ذهن برای دفاع از خود، بخش هایی از خاطرات را مسدود می کند. این نوع فراموشی که به دلایل عصبی و روانی ایجاد می شود، با زوال عقل متفاوت است و بیشتر در افرادی دیده می شود که رویدادهای استرس زا را تجربه کرده اند.

فراموشی های ناگهانی، گم کردن مسیرهای آشنا یا ناتوانی در یادآوری نام ها از علائم این اختلال است. درمان شامل ترکیبی از روان درمانی، تمرین های حافظه و مدیریت استرس است تا ارتباط ذهن با تجربیات گذشته به تدریج ترمیم شود. مراقبت از سلامت روان، مهم ترین گام برای حفظ توان شناختی و ذهنی در طول زندگی است.

جمع بندی

اختلالات اعصاب و روان می توانند زندگی را از درون دچار آشفتگی کنند. این بیماری ها فقط در ذهن باقی نمی مانند؛ احساسات، رفتار، حافظه، تمرکز و حتی سلامت جسمی را تحت تأثیر قرار می دهند. بسیاری از افراد در آغاز، نشانه ها را نادیده می گیرند و آن را به فشار روزمره یا خستگی نسبت می دهند، اما همین سهل انگاری زمینه ساز گسترش مشکلات روانی می شود.

اولین گام در مسیر بهبود، شناخت علائم و مراجعه به روان شناس یا روان پزشک است. درمان، روندی تدریجی و نیازمند پیوستگی است؛ گفت وگوهای درمانی، اصلاح سبک زندگی، و حمایت خانواده نقش کلیدی در بازیابی آرامش ذهن دارند. سلامت روان به اندازه سلامت جسم اهمیت دارد و جامعه ای که به آن توجه کند، از درون نیرومندتر و کارآمدتر خواهد بود. آرامش درونی، زیربنای هر موفقیت پایدار است و پاسداری از آن نشانه ی آگاهی و عزت نفس انسان است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *