متن ادبی درباره وکیل را برای شما دوستان قرار دادهایم. این جملات بسیار زیبا درباره سختیهای این شغل هستند و قطعا مورد پسند شما دوستان قرار خواهند گرفت؛ پس اگر به دنبال چنین جملاتی هستید، در ادامه همراه سایت ادبی و هنری روزانه باشید.
متن های ادبی درباره وکالت
فهرست مطالب
وکیل مانند پلی است که بین قانون و عدالت کشیده می شود
تا حقوق انسان ها را به هم پیوند دهد
وکالت شغلی است که در آن
وکیل با توانایی تحلیل و استدلال
قاضی را به سوی تصمیم درست هدایت می کند
وکیل صدای کسانی است
که در پیچیدگی های قانون گم شده اند
و نیاز به راهنمایی دارند
وکالت یعنی قدرت استفاده از کلمات
برای دفاع از عدالت
و حقوق کسانی که به آن نیاز دارند
وکیل کسی است که با تکیه بر قوانین
از حقوق کسانی که تحت ظلم قرار گرفته اند دفاع می کند
عکس نوشته درباره شغل وکالت
خدایا وکیل میخواهم …
شما خودت وکالت مرا بر عهده بگیر
شاکیم
حق مرا از چشمهایم بگیر
از دستهایم، قلبم، جسمی که خطا کرده
چشمهایم دست به دست قلبم داده
جانم را به ستوه آورده
خدایا
داد مرا بستان
چشمی که عاشق شود
قلبی که رها، جسمی که خسته و جانی که آزرده
به کارم نمیآید
همه ارزانی مردی که عاشقش شدم
مرا مجازات کن، حبس ابد در خاک، انفرادی تا قیامت
وکیل من وکالت تام دارد
“رها”
من نیز وکیل و مدافع شیطان شدهام
قیامت است و من اکنون عصیان شدهام
گرانی است و این زن خود فروخته چرا؟
پیر شده است و این مرد گدایی کند چرا؟
من نیز وکیل مردم شدهام
جوان است و دزدی میکند چرا؟
شیطان است و بندگی کند چرا؟
قیامت است و قضاوت آشکار شده
من نیز وکیل و مدافع شیطان شدهام
وکیل مانند فرمانده ای است که با دانش و توانایی خود
در میدان نبرد قانونی برای عدالت می جنگد
وکالت یعنی تبدیل قوانین سخت و خشک
به ابزارهایی برای دفاع از حقوق و حقیقت
وکالت سفر به دنیای پیچیده قوانین است
جایی که وکیل با هر قدم به حقیقت نزدیک تر می شود
این شغل تعهدی است به دفاع از عدالت و حمایت از حقوق انسان ها
در وکالت هر پرونده داستانی است که وکیل باید
با دقت و هوشمندی آن را روایت کند
او صدای کسانی است که نیاز به دفاع دارند
وکیل همچون نویسنده ای است
که با قلم قانون سرنوشت پرونده ها را می نویسد
او با استدلال هایش، قاضی را به سوی تصمیم عادلانه هدایت می کند
در زندگی یک وکیل هر روز فرصتی است برای تغییر سرنوشت افراد
او با دانش و شهامت خود، عدالت را به دادگاه ها می آورد
Every case a lawyer takes is a step toward
making the world a bit more just
one verdict at a time
هر پرونده ای که یک وکیل برمی دارد
گامی است به سوی عادلانه تر کردن جهان
یک حکم در یک زمان
شعر ادبی درباه شغل وکالت
آسمان از عدل برپا شد
انجم از عدل عالم آرا شد
مملکت از عدل بود پایدار
کار توست از عدل کنی دفاع
هر که در این خانه شبی داد کرد
خانه فردای خود آباد کرد
قاضی میان ظالم و مظلوم، جاهلی است
کش علم در اصول قضا بی دخالت است
آن جا دلیل باید و گویایی دلیل
آن جا وکیل چشم و زبان عدالت است
ای آن که در لباس وکالت شدی بدان
این شغل پاسداری حق و فضیلت است
سربازی عدالت و حریت است و نیست
این شغل، شغل آن که پی کسب و دولت است.
چو شخصی گرفتار گردد به بَنــــد
وکیل مُــــدافع به نزدش خداست
چو گردد خطـــــر اندکی مُرتفــــع
بگوید وکیل هم یکی ز اولیــاست
چو گردد ز بنــــــد بــلا او رهـــــــا
بگوید وکیل هم یکی مثل ماست
چو نوبــت به حقالوکاله رســـــد
وکیل آن زمان دیـــــو یا اژدهاست
بسی رنج بردم در این سال چند
که گشتم وکیل و فتادم به بند
ندانستم این بندهای گران
کند قامت سرو من چون کمان
چو پروانه دریافت کردم به رنج
بگفتم که خسبم کنون روی گنج
بزودی بدیدم که همچون شتر
که بد پنبه دانه به خوابم نه در
عدل کن، عدل که گفتند حکیمان جهان
مملکت بی مدد عدل نماند بر جای
جملات ادبی وکیل
برای هر شخصی عدالت
و برای عدالت نیز وکیل لازم است
وکیل نگهبان حقیقت است
و در دادگاه با تکیه بر دانش و منطق خود
از حقوق موکلش دفاع می کند
In the hands of a skilled lawyer
words become powerful tools that can shape the course of justice
در دستان یک وکیل ماهر
کلمات به ابزارهای قدرتمندی تبدیل می شوند که می توانند مسیر عدالت را شکل دهند
وکالت یعنی درک عمیق از قوانین
و تبدیل آن ها به ابزاری برای دفاع از حقوق کسانی
که صدای شان شنیده نمی شود
وکالت هنری است که در آن وکیل با قلم قانون و زبان عدالت
راه حق را برای موکلش هموار می کند
وکیل همان کسی است که در میان هزارتوی قانون
راه عدالت را به روشنی می یابد و به سوی آن هدایت می کند
در دنیای وکالت حقیقت گم نمی شود
بلکه وکیل با مهارت خود
آن را از میان لایه های پنهان قانون آشکار می کند
او مدافع کسانی است که نیاز به حمایت دارند
وکالت شغلی است
که در آن وکیل با صداقت و شجاعت خود سعی می کند
حقیقت را از میان پیچ و خم های قانون بیرون بکشد
A lawyer is not just a defender of the law
but a guardian of justice in a world often blinded by complexity
یک وکیل نه تنها مدافع قانون
بلکه نگهبان عدالت در دنیایی است که اغلب توسط پیچیدگی ها کور می شود
او که همنام خداوند جهان است وکیل
بر سر مشکل مردم نگران است وکیل
گاه رودیست خروشان که به دریا برسد
گاه آرام تر از آب روان است وکیل
همهی فکر و تلاشش پی احقاق حق است
مثل یک کوه پناه دگران است وکیل
بالی از عدل و عدالت به تنش دوختهاند
باز در اوج فلک در طیران است وکیل
دل مظلوم به گرمای وجودش گرم است
چون چراغیست که خورشید نشان است وکیل
خندهای بر لب مظلوم اگر میبیند
شادیاش بیشتر از حدبیان است وکیل
زخمها میخورد از دست رقیبان حریص
ولی از لطف خود مرهم جان است وکیل
عزت خویش به هرجاه و بهایی ندهد
چون که هم پایه مردان جهان است وکیل
در ترازوی عدالت کفهاش سنگین است
عشق در باطن او در جریان است وکیل
خون دل میخورد آنکس که حیایی دارد
چون خدا، حافظ اسرار نهان است وکیل
گرچه از جور زمان گاه دلش میگیرد
گل لبخند به لبهایش عیان است وکیل
هنر از دست و زبانش همه جا میریزد
کمترین مایهی او فن بیان است وکیل
پول ناحق نخورد، میل به ناحق نکند
گرچه گویند فلان است و فلان است وکیل
ترسی از ظلم نداریم در این دار فنا
تا خدا بر دل ما غمزدگان است وکیل