معنی ضرب المثل نرود میخ آهنین در سنگ را در روزانه قرار دادهایم. ضربالمثلها به ادبیات شفاهی و نوشتاری غنا میبخشند و میتوانند به عنوان ابزارهای سرگرمی و تفریح نیز مورد استفاده قرار گیرند.
المثل نرود میخ آهنین در سنگ
این ضربالمثل در مورد مشورت دادن و نصیحت کردن به افرادی به کار میرود که در موقع لزوم حاضر به پذیرش مشورت و اندرز نیستند.
هنگامی که کسی از دیگران طلب مشورت میکند ولی در عمل قصد پذیرش نداشته و حرف خودش را میزند، از این عبارت استفاده میشود.
اغلب موارد از این عبارت به شکل توهینآمیز و نیز به صورت گلایه، در مورد فردی خطاکار استفاده میشود که هر چه در مورد اشتباهاتش و پیشنهاد تغییر رفتارش با او صحبت شود، نپذیرفته و بر عمل و حرف و روش اشتباه خود پافشاری میکند. و منظور این است که مغز آن شخص در آن لحظه مانند تکه سنگ محکمی است که میخ هم در آن فرونمیرود چه برسد به حرف.
البته نباید در مورد هر گونه عدم پذیرش مخاطب از این عبارت استفاده کرد و فقط در مواردی کاربرد دارد که واقعا روش مخاطب و حرفش کاملا اشتباه بوده و موجب ضرر، و زیان رساندن به خودش و دیگران باشد.
متاسفانه برخی افراد برای تحمیل هر حرف خود ولو به غلط، از این مثل استفاده کرده و به دیگران به علت نپذیرفتن حرفشان توهین میکنند.
به نظر این مثل ریشه در حکایتی از سعدی دارد که اینچنین است:
کاروانی در زمین یونان بِزَدَند و نعمت بیقیاس ببردند. بازرگانان گریه و زاری کردند و خدا و پیمبر شفیع آوردند و فایده نبود.
چو پیروز شد دزد تیره روان
چه غم دارد از گریه کاروان
لقمان حکیم اندر آن کاروان بود. یکی گفتش از کاروانیان مگر اینان را نصیحتی کنی و موعظهای گویی تا طرفی از مال ما دست بدارند، که دریغ باشد چندین نعمت که ضایع شود. گفت دریغ کلمه حکمت با ایشان گفتن.
آهنی را که موریانه بخورد
نتوان برد ازو به صیقل زنگ
با سیه دل چه سود گفتن وعظ
نرود میخ آهنین در سنگ
به روزگار سلامت شکستگان دریاب
که جبر خاطر مسکین بلا بگرداند
چو سائل از تو به زاری طلب کند چیزی
بده وگرنه ستمگر به زور بستاند