در سایت روزانه چندین شعر و متن در مورد اوج گرفتن را برای شما دوستان قرار دادهایم. این متون شامل موضوعات مختلفی همچون انگیزشی و عاشقانه میشود. پس اگر به دنبال این چنین مطالبی هستید، در ادامه با روزانه همراه شوید.
جملات زیبا درباره اوج گرفتن
اوج گرفتن یعنی پشت سر گذاشتن تمام تردیدها و رسیدن به نقطهای که رؤیاهایت به واقعیت تبدیل میشوند.
اوج گرفتن یعنی زمانی که بالهای خودت را باور میکنی و از هر مانعی عبور میکنی تا به هدف هایت دست یابی.
اوج گرفتن همان لحظهای است که تمام تلاشت به بار مینشیند و رویای دستنیافتنیات به واقعیت تبدیل میشود.
اوج گرفتن یعنی فراتر از محدودیتها رفتن و در بلندای آرزوها ایستادن.
اوج گرفتن همان لحظهای است که در برابر همه سختیها ایستادهای و با ارادهات بالاتر از هر چیزی میروی.
نگاه کن
تمام هستی ام خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام می کشد
در هر پروازی، اوج گرفتن بهترین قسمت است، لحظهای که از زمین جدا میشوی و به سوی آسمان پرواز میکنی.
اوج گرفتن، نغمهای است که از دل کوههای سختیها برمیخیزد و در آسمان بیکران آرامش طنین میاندازد.
اوج گرفتن نیازمند عبور از تمام محدودیتهایی است که دیگران برایت ترسیم کردهاند و کشف تواناییهای درونی خودت.
اوج گرفتن وقتی معنا پیدا میکند که سختیهای مسیر را پشت سر گذاشته باشی و به قلهای برسی که از آن به جهان بنگری.
اوج گرفتن یعنی بالا رفتن تا جایی که دیگر به ترسهای گذشته نمینگری، فقط مسیر پیش رو را میبینی.
در لحظهای که عشق به اوج میرسد، دلها با هم به سوی آسمان عشق پرواز میکنند.
اوج گرفتن یعنی ایمان به خودت و قدرت بیپایانت، حتی در لحظههایی که همه چیز علیه توست.
اوج گرفتن لحظهای است که باور میکنی تمام زخمها و شکستها تو را قویتر کردهاند و حالا آمادهای برای رسیدن به بلندترین قلهها.
اوج گرفتن همان لحظهای است که خودت را از تمام مرزهای زندگی رها کرده و به بلندترین قلههای خواستههایت میرسی.
حرفی از آسمان نیست،
حرفی ازینکه آغوشت را
بغل کنم و اوج بگیرم نیست…
این پرنده همان شب رفتنت،
بالهایش را زیر باران جا گذاشت
و خانه نشین شد
در اوج گرفتن، معنا نهفته است؛ معنای پیروزی بر ترسها و رسیدن به جایگاهی که همواره در انتظارش بودهای.
اوج گرفتن یعنی فراتر رفتن از مرزهایی که دیگران برایت تعیین کردهاند و ساختن مسیر خودت به سوی موفقیت.
اوج گرفتن در عشق یعنی یکی شدن، یعنی از خود گذشتن و به تمام معنای بودن در کنار دیگری رسیدن
اوج گرفتن همان لحظهای است که تمام تردیدهایت را پشت سر میگذاری و با شهامت به سوی آینده پرواز میکنی.
اوج گرفتن نیازمند شجاعت است؛ شجاعتی که تو را از زمین جدا میکند و به سوی آسمانها میبرد.
من وقتی فهمیدم بزرگ شدم که پذیرفتم یک سری چیز ها مال من نیست و در اوج دوست داشتن باید رهاشون کنم.
اوج بیلیاقتی یه آدم اونجاست که از کسی دست میکشه که وقتی همه ترکش کرده بودن، کنارش بود.
بهترین انتقام در اوج بودنه..
اونقدر خودتون رو بالا بکشید که برای همه آرزو بشید و برای اون کسی که شما رو ترک کرد حسرت .
در چشمان کسی که پرواز را نمیفهمد،
هرچه بیشتر اوج بگیری کوچکتر خواهی شد!
•For people who don’t understand the concept of flight, the higher you go, the smaller you get.
برای آدمایی که مفهومِ پرواز رو نمیفهمن، هرچقدر بیشتر اوج بگیری، کوچیکتر میشی..!
Have you ever cried between meals? I feel that this is the peak of being upset.
تا حالا بین غذا خوردن گریه کردید؟ احساس میکنم نقطه اوج ناراحت بودن همینجاست.
معرفت آدمهارو وقتهایی که بینیاز هستن بسنج. اونی که توی اوج بینیازی همچنان معرفت بهخرج میده و دنبال منفعت نیست، دنیا میارزه.
I welcome positive transformations that lift my mind and spirit to great heights. I claim the best over my life. I welcome miracles, blessings, and good news daily.
من از دگرگونی های مثبتی که ذهن و روحم را به اوج می رساند استقبال می کنم.
من ادعای بهترین های زندگی ام را دارم. هر روز از معجزات، برکات و خبرهای خوب استقبال می کنم.
باگ ارتباطهای مجازی همین بس که تا یک جایی میرسه به نقطه اوج دوستی، رفاقت یا هرچی و از اون به بعد فاصله فاصله فاصله و بیخبری تا نقطهای که در تعریف ارتباطتون همون جملهی ” آره همو میشناسیم ” بسنده میکنی.
The day you find comfort in discomfort is the day you become unstoppable.
روزی که تو اوج ناراحتی آرامش پیدا کردی، روزیه که غیرقابل توقف میشی.
شعر اوج گرفتن
در تمنای بودنت
چشمهایم میشنوند
گوش هایم میبینند
گل ها آواز میخوانند
بلبل ها شکوفه میدهند
کلاغ ها پارس میکنند و سگ ها قارقار
تو نباشی جای آسمان و زمین هم عوض می شود…
آنوقت هروقت دلم هوای پرواز کند جای اوج گرفتن به زمین میخورم
اوج من،فرودم در آغوش توست…
سلول های بدنم دیوانه شده اند
قلبم نفس میکشد…
و پاهایم تا کنار نفس هایت
در حال تپش اند
وقتی تو هم هستی هم نیستی
این همه پارادوکس اصلا عجیب نیست
گندمزار اسمت را برایم مینوازد
فاصله ها دارند تو را گریه میکنند
بیا دیگر
حواس پنج گانه ام را پاک به هم ریخته ای
اصلا بدون تو زندگی برود بمیرد
تو بگو…
اگر زنده ام چرا حس نمیکنم؟!
و اگر نیستم چرا محسوسم؟
امروز حس و حال پریدن نداشتم
وقتی برای این همه پر… تن نداشتم
من یک پرنده که دلش از آسمان گرفت
در آسمان بیکران مأمن نداشتم
در فکر اوج بودم و زخمی ست بال من
بالی برای اوج گرفتن نداشتم
گفتم به جای بال زدن راه می روم
حتی. دو پا برای دویدن نداشتم
زخمی ست روزگار دلم…درد می کند
راهی به غیر درد کشیدن نداشتم
حالا قفس برای من گریه می کند
وقتی که آشیانه به جز آهن نداشتم
من یک پرنده ام که دلش پاره پاره است
امروز حس و حال پریدن نداشتم….
دلم پر است
از تو
از خودم از فاصله
از زمانه…
از شوری اشک ،
که بی اختیار می آید و بی خبر بر گونه هایم جاری میشود،
وقتی که اسم تو به گوشش میرسد.
دلم پر است…
اما لب به سخن نمیگشایم
که مبادا کسی
احساسم را به سخره بگیرد
آه…آری…
این است روزگار بی تو بودنم.
این است ،
ثانیه های بی تو سپری شدن…
این روزگاریست که عشق پر طلاطم وجود تو برایم رقم زده..
من به یمن وجود تو زنده ام
من از بازدم تو دمم گرم است…
فاصله را میشمارم..دیگر چیزی نمانده
نزدیک است رسیدن به آبشاری که وجود تشنه ام بی تابش است..
اری نزدیک است..اما..
نکند سرابی بیش نباشد؟؟!
نکند باز هم دل خوش به سراب کویر سردرگمی باشم…
اما نه…سراب نیست…رسیدن به تو نزدیک است
اما ترس از این دارم که مبادا دلت،
خسته شود از دوری مقصد.
خسته شود از انتظار .. از این احساس بی فرجام…
وگرنه من پیر مراد انتظارم.
دلم سرباز اجباری نیست که ب اجبار پیگیرت باشد
دلم مرغ از قفس پریده است..
پریده تا به هوایت زندگی کند
ودر اتمسفر تو،جان بگیرد..
نفس دل من تو هستی.
تو همان هوایی هستی که دلم را هوایی کرده..
دیگر چیزی نمانده که چشم دلم روشن شود..
دلم شور آن دارد که مبادا لیاقت باتو بودن نسیبش نشود..
باتو پریدن از قفس
باتو اوج گرفتن..
با تو بر فراز آسمان ها پر کشیدن..
واین همان خوشبختیست..