متن درباره شطرنج (جملات خاص و با معنی درباره شطرنج زندگی)

در این بخش از سایت ادبی و هنری روزانه چندین متن درباره شطرنج را برای شما دوستان قرار داده‌ایم. این جملات و اشعار ادبی با درون مایه کنایه‌آمیز، عاشقانه و پُر معنی؛ گزینه مناسبی هستند که در کپشن و استوری از آن‌ها استفاده کنید.

متن درباره شطرنج

متن و جملات درباره شطرنج

 چقدر مات شود شطرنجِ دلم

شاهِ رُخت را؟

تا کی ماهی قلبم

در شطّ رنج

شناور باشد؟

زهرا حکیمی بافقی (کتاب ترنّم احساس)…

زندگی مانند بازی شطرنج است ؛ ما نقشه ای می ریزیم اما اجرای آن مشروط به حرکت هایی است که رقیب به دلخواه می کند ، این رقیب در زندگی سرنوشت است !

آرتور شوپنهاور

روز های آخر دلواپسی …

غصه هامان در گلو فریاد شد

روی تنهایی ما خطی کشید

فصلی از خوشباوری ایجاد شد

ما برای زندگی شش خواستیم

شانس هم با ما فقط تا پنچ بود

بی رخ او شاه دل سرباز نیست

بازی ما بازی شطرنج بود

شعله های آبی و سرخ گناه

مثل دل هامان هزاران رنگ بود

آتش ما زیر خاکستر نبود

در سکوت تلخ ما هم جنگ بود

آخر آبان سالی که گذشت

دست ما سرد و پر از اندوه بود

زیر آوار پشیمانی ما

تؤبه هامان تؤبه ی نستوح بود…

یک تقویم کسالت آور دارد

صدپرسش بی جواب،در سر دارد

انگشت به لب،کنار میز شطرنج

مانده ست کدام مهره را بردارد

رضاحدادیان…

در صفحه شطرنج زندگیم تمام مهره هایم مات مهربانیت شد

و من با اسب سفید قلبم به سوی تو تاختم تا بگویم :

شاه دلم دوستت دارم ….

در جنگِ مابینِ سفید وُ سیاه

شاه ، مهره ای نیست

که می میرد.

پدر بزرگِ من در ناپل متولد شد. چیز زیادی ازش یادم نمیاد، جز اینکه شطرنج بازی کردن رو بهم یاد داد .

هر بار که بازیمون تموم می‌شد و مهره‌ها رو توی جعبه‌اش میذاشتیم، یه چیز بهم می‌گفت، هنوز صدای آرومش توی گوشمه : می‌بینى کَرول ! زندگی مثل شطرنجه ! وقتی بازی تموم میشه، همه مهره‌ها پیاده‌ها، شاه‌ها و وزیرها همه به یک جعبه بر می‌گردن !

این می تونه درس خوبی برای تو هم باشه، بهش فکر کن؛ بعد از تموم شدن بازی، پیاده‌ها ، شاه‌ها و وزیرها همه به یک جعبه برمی‌گردن

متن و جملات درباره شطرنج

دنیا بدون عشق

چه دنیای مضحکی ست

شطرنج مسخره است

زمانی که شاه نیست

شاه زندگیم ،همسر عزیزم ولنتاین مبارک…

فریبم مى دهى در بازى شطرنج و مى دانم

در آخر کیش و ماتت مى شوم با نقشه اى دیگر

وحیده مؤذنى«ترمه»…

باید از اول شروع کنی ؛ همه همین را می‌گویند ! اما زندگی که شطرنج نیست ؛ آدم وقتی محبوبش را از دست می‌دهد که دیگر واقعاً نمی‌تواند از اول شروع کند ، بیشتر چیزی است شبیهِ ادامه دادن بدون او …

گاه سربازی شجاعی، گاه شاهی نا امید

روز و شب چیزی به جز تکرار یک شطرنج نیست…

تو براستی

ُرخت را

در شطرنج چشم ھایم قراردادی

که ھمه چی

جلوی چشم ھایم مات شد

جز تو…

‏قلب آدم مثل فیل تو شطرنجه،

اونی که روبروشه رو نمیبینه، چپکی میره دنبال اونی که اصلا حواسش نیس. ‌….

متن در مورد کیش و مات

در این شطرنجِ

دنیاییِ خون آلود

پس از سرباز ها روزی،

نوبتِ شاه و وزیرم می رسد.

به صفحه نگاه کن . میبینی شاه ، وزیر،فیل و اسب و قلعه میتونن به عقب برگردن.

ولی سرباز هیچوقت نمیتونه برگرده .

سرنوشت خیلی از ما ها هم مثل سربازه…

سربازتوام…شاه توئئ..فیل نیازاست

یک خانه جلوتر

من قلعه ی دیدارتورا …فتح نمودم

پنج خانه جلوتر

یک رازمیان من وتو….گوشه نشینم

یک خانه به چپ…..چپ

سر..خم ..ھمه درحسرت دیدار رخ تو

سه خانه جلوتر

یک اسب نیازاست…….که رخ راببرد پیش

شش خانه جلوتر

سربازتوام..امرنما..راست رخ اوست

یک خانه به راست…راست

یک اسب نیازاست..به چپ قلعه ی دشمن

سه خانه جلوتر

سربازتوام..راه وزیر .بازنمودم

یک کیش..به دشمن

اکنون که وزیر است ..رخ است وشه دشمن

ده خانه جلوتر

آنھا به خیال .برش و مات مقابل

سی خانه عقب تر

من گوشه نشین…قلعه تمامی به سکوت است

من….خلوت باتو

باعشق بیا شاه دلم ..جلوه نماشو

خوش بگذردامشب…

متن در مورد کیش و مات

بازی روز و شب دنیای ما یکسان نبود

شاه در شطرنج می ماند ولی سرباز نه …!…

منعِ ما هرگز مکن از کج رَوی‌های مُدام

فیلِ ما در جبرِ شطرنج، این‌چنین کج می‌رود…

زندگی مثل بازی شطرنجه / اگه بلد نباشی همه میخوان یادت بدن وقتی هم که یاد میگیری همه میخوان شکستت بدن……

در زندگی / بر خلاف شطرنج/ بازی بعد از کیش و مات هم ادامه پیدا می کند…

جملات فلسفی و کوتاه درباره شطرنج

شطرنج همیشه به بردن نیست، گاهى وقتها فقط به یادگرفتنه زندگى هم همینه…

آمدی با دل من بازی شطرنج کنی! شاه مغرورم و با دیدن تو مات شدم…

همچون شاه شطرنج باش که حتی بعد از باخت کسی جرات بیرون انداختنش از صفحه ی زندگی را ندارد……

چه حقیر و کوچک است آن که به خود مغرور است چرا که نمی داند بعد از بازی شطرنج شاه و سرباز همه در یک جعبه قرار می گیرند!…

شعر در مورد شطرنج

تلخ، مثل قصه ی دردآور سربازها

زخم، مثل خاطرات پیکر سربازها

شانه خالی می کند فرمانده در اوج نبرد

تیر گاهی می رسد تا باور سربازها

جنگ را شطرنج می دانند شاهان دلیر

شرط می بندند گاهی بر سر سربازها!

جنگ تنها راه بردن نیست وقتی عشق هست

سکه ی شعر است روی دیگر سربازها

نامه ها و پست ها و پست ها و نامه ها

عشق کن با خاطرات دفتر سربازها

وقت دلتنگی چه شبهایی که در مرز جنون

غرق شد در اشک عکس دلبر سربازها

چشم بر در، حال مضطر… بعد تو اینگونه ام

منتظر، دلتنگ مثل مادر سربازها

هر مردی زمانی که زندگیش از هم پاشیده

به یه زن نیاز داره

چون دقیقا مثل بازی شطرنج

ملکه همیشه هوای شاه رو داره

روزگارم صفحه ی شطرنج است

و من آن شاه عاشقی که

با هر نگاه سرد تو کیش می شوم

این بار که آمدی

به مرگ تدریجی ام پایان بده

بگو دوستم نداری و مرا مات کن

سرباز شطرنج

روحه شطرنجه

باز هم شطرنجی از دل ساختيم

با دو حركت شاه را هم باختيم

ادعای عشق كرديم و نشد

عشق را از اولش نشناختيم

شعر در مورد شطرنج

سخت است که یک اسب سواری باشی

یا اینـــکه پیـاده ا ی فــــــــــــراری باشی

در شصــت و چـهار خانه ی شطــــرنجی

در فکـــــــــــــر وزیـــری که نداری باشی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *