متن درباره خاطره های خوش را در روزانه آماده کردهایم. این متنهای بسیار زیبا و نوستالژیک را میتوانید در فضای مجازی به همراه عکسها چه در کپشن و چه استوری قرار دهید. پس در ادامه با ما همراه شوید.
جملات زیبا با موضوع خاطره های خوش
چه تلخ است علاقه ای که عادت شود
عادتی که باور شود
باوری که خاطره شود
و خاطره ای که درد شود
و ما استخوان هایی هستیم که از خاطرات پوشیده شده اند…
ﺁﺩﻡ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺩﺍﺭ
ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺍﻭﻥ ﺁﺩﻡ ﺳﺎﺑﻖ ﻧﻤﯿﺸﻪ
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ …
زندگی حکمت اوست
زندگی دفتری از خاطره هاست
چند برگی را تو ورق خواهی زد
ما بقی را قسمت
یک لحظه سوءتفاهم
میتواند باعث شود
هزاران لحظه شیرین
و خاطره انگیزی که با هم سپری کردهایم را فراموش کنیم
روزهای خوب تبدیل به خاطرات خوب می شن و روزهای بد تبدیل به درس های خوب …
قدر هر دو شون رو بدون!
میگن خاطرات بد بیشترین درد رو ایجاد می کنند
اما در واقع این خاطرات خوب هستند که تو رو دیوونه می کنند
گاهی ارزش واقعی یه لحظه رو تا زمانی که به یه خاطره خوب تبدیل نشه نمی دونیم
روزها توی ذهنمون نمی مونه بلکه این لحظات و خاطرات هستند که توی حافظه مون حک می شن
یادت باشه هر چی خاطره خوب توی ذهنت داری تا آخر عمر نگه دار!
همه به خاطرات خوب نیاز دارن تا گرگ افسردگی و پوچی رو از در ذهنشون دور نگه داره
هیس . . .
حواس تنهایی ام را با خاطرات خوب با تو بودن پرت کرده ام
بگو کسی حرفی نزند
بگذار لحظه ای آرام بگیرم
حافظه یه جای خوب برای نگه داشتن چیزاییه که خیلی دوستشون داری …
عاشق خاطرات شیرین و فراموش نشدنی هستم که باعث می شن لبخند بزنم
حتی در بدترین شرایط زندگیم!
تا وقتی خاطرات خوب عزیزانم در قلبم زنده است زندگی قشنگ است …
عاشق جمله هایی ام که وقتی می خونی
یه نفس عمیق پشتش می کشی
و تو یه ثانیه یه دنیا خاطره قشنگ میاد جلو چشمت
خاطرات خوب آتشی هستند که تو را از درون گرم می کنند
اشک ها خشک می شوند، لبخندها محو می شوند اما خاطرات خوب تا ابد باقی می مونن
برخی خاطرات فراموش نشدنی هستند و همیشه زنده و دلچسب و شیرین باقی می مانند
خاطرات خوب تنها چیزیه که هیچ کس نمی تونه اونو از ما بگیره، تا می تونی ازش بساز!
وقتی کسی که دوستش داری تبدیل به خاطره می شه، اون خاطره حکم یه گنج رو برات پیدا می کنه
عکس نوشته خاطرات خوش
خاطرات شیرین گنجینه های ابدی قلب هستند
دلتنگ نشدی ببینی چگونه خوب ترین خاطره ها
بی رحم ترین ها می شود
خاطرات خیلی عجیب هستند
گاهی اوقات میخندیم به روزهایی که گریه میکردیم
و گاهی اوقات گریه میکنیم به یاد روزهایی که میخندیدیم …!
خیلی سخته کسی برات بدترین خاطره بشه
که تو تک تک بهترین خاطره هات نقش اولو بازی کرده
زندگی کوتاه اونو زندگی کن
عشق کمیابه، به دستش بیار
خشم بده رهاش کن
ترس وحشتناکه باهاش روبرو شو
خاطرات شیرین مثل عسل هستند مزه مزه شون کن!
دیوارها هم عاشق میشوند
یادگاری ننویس اگر قصد بازگشت نداری
اون وقت اون می مونه و یه خاطره به جا مونده
خاطرات تو
همانند دکتریست که
من بابت مریضی ام فقط به او سر میزنم!
جالب اینجاست
که من هر روز مریضم و
دکتر هم تسکین بلند مدّت نمی فهمد
یاد اون عصرهای پاییزی میافتم، وقتی برگهای زرد و نارنجی زیر پاها خشخش میکردن و نسیم خنک بوی خاک نمزده رو تو هوا پخش میکرد. اون روزا انگار عشق توی هر گوشهای از شهر قایم شده بود. دو نفر که دست تو دست هم، زیر چترای رنگارنگ راه میرفتن، یا نیمکتهای پارک که شاهد نگاههای خجالتی و لبخندهای پنهونی بودن. انگار پاییز یه جادویی داشت که دلها رو به هم نزدیکتر میکرد.
خیابونای سنگفرش، کافههای کوچیک با پنجرههای بخارگرفته، و آهنگای قدیمی که از رادیو پخش میشدن، همهچیز انگار برای عاشقا ساخته شده بود. یه فنجون چای داغ، یه نگاه که بیشتر از هزارتا کلمه حرف داشت، و لحظههایی که انگار زمان توشون متوقف میشد. اون روزا، عشق ساده بود؛ یه نامهی دستنویس، یه شاخه گل که با خجالت هدیه داده میشد، یا یه پیادهروی بیمقصد که پر از حس زندگی بود. هنوزم بوی پاییز که میاد، انگار اون حسهای قدیمی زنده میشن و دل آدم برای اون سادگی عاشقانه تنگ میشه.
تابستونای قدیم یه حال و هوای دیگهای داشتن. وقتی شب میشد و گرمای روز جای خودشو به خنکی میداد، انگار ستارهها برای عاشقا پرنورتر میشدن. روی پشتبوم خونهها، یا کنار دریا، یا حتی تو حیاطهای قدیمی با یه حصیر ساده، دو نفر کنار هم دراز میکشیدن و به آسمون نگاه میکردن. حرفای عاشقانه، آرزوهای بزرگ، و قولایی که زیر نور ماه رد و بدل میشد، انگار ابدی بودن.
صدای جیرجیرکها مثل یه موسیقی پسزمینه بود و بوی یاس که تو هوا میپیچید، قلب رو پر از حس میکرد. اون موقعها عشق نیازی به چیزای بزرگ نداشت؛ یه نگاه، یه دست که آروم دست دیگهای رو میفشرد، یا یه خندهی از ته دل کافی بود تا دنیا قشنگتر بشه. اون شبها، انگار ستارهها شاهد همه عشقای دنیا بودن و هیچچیز نمیتونست اون لحظهها رو از دل آدما بگیره.
زمستونای قدیم انگار یه جور دیگه سرد بودن، اما پر از گرما. وقتی برف آروم آروم روی زمین مینشست و همهجا سفیدپوش میشد، عشق انگار تو دل آدما شعلهورتر میشد. یاد اون روزایی میافتم که دو نفر با دستای یخزده، تو یه کافهی دنج پناه میگرفتن. بخار قهوه، پنجرههای بخارگرفته، و یه آهنگ ملایم که فضا رو پر میکرد. انگار همهچیز دست به دست هم میداد تا دلها به هم نزدیکتر بشن.
یا وقتی زیر برف قدم میزدن، با شالگردنای بلند و خندههای بلندتر، انگار سرما هیچ اهمیتی نداشت. عشق تو اون روزا مثل یه آتیش کوچیک بود که تو دل آدما روشن میشد و همهچیز رو گرم میکرد. یه حرف ساده، یه نگاه پر از معنی، یا حتی سکوتی که پر از حس بود، کافی بود تا زمستون به بهاری عاشقانه تبدیل بشه. هنوزم صدای قدم زدن روی برف و بوی هیزم تو شومینه، آدمو میبره به اون روزای پر از احساس.
دست خالی که نمیشود به پیشواز خاطره رفت !
من هم وقتی چمدانم پر از گریه شد راه میافتم . . .
گاهی ارزش واقعی یه لحظه رو
تا زمانی که به یه خاطره خوب تبدیل نشه نمی دونیم
همیشــــــــه مـی گفتنــــد
سختی ها نمک زندگیست
امــــا چــــرا کسی نفهمیـــــد نمک برای من که خاطـــــراتم زخمی ست
شور نیست مـــــزه درد می دهد
روزها توی ذهنمون نمی مونه
بلکه این لحظات و خاطرات هستند که توی حافظه مون حک می شن
دلتنگ نشدی ببینی چگونه خوب ترین خاطره ها
بی رحم ترین ها میشود
متن های زیبا درباره خاطره
خاطرات خیلی عجیب هستند
گاهی اوقات می خندیم به روزهایی که گریه می کردیم
و گاهی گریه می کنیم به یاد روزهایی که می خندیدیم…..
هاروکی موراکامی
تا وقتی خاطرات خوب عزیزانم در قلبم زنده است زندگی قشنگ است …
دوستای خوب بهترین خاطرهها رو برای همدیگه میسازن
من قشنگترین خاطرهها را با تو دارم دوست خوبم
لحظهای در گذر از خاطرهها
ناخود آگاه دلم یاد تو کرد
خنده آمد به لبم شاد شدم
گویی از قید غم آزاد شدم
هر کجا هستی دوست، دست حق همراهت…
وسط سرو صدا و آشفتگی
میان خاطرات تلخ زندگی
یک نور با من است
یک نور همیشگی….
هر کسی برای خودش خیابانی دارد ، کوچه ای ، کافی شاپی
و شاید عطری که بعد از سالها خاطراتش گلویش را چنگ میزند …
خاطره یعنی
یک سکوت غیر منتظره میان خنده هایی بلند..!
༄𝑴𝒆𝒎𝒐𝒓𝒊𝒆𝒔, 𝒍𝒊𝒌𝒆 𝒂 𝒔𝒕𝒓𝒊𝒏𝒈 𝒐𝒇 𝒑𝒍𝒂𝒏𝒕𝒔, 𝒂𝒍𝒘𝒂𝒚𝒔 𝒇𝒐𝒍𝒍𝒐𝒘 𝒊𝒏 𝒕𝒉𝒆𝒊𝒓 𝒇𝒐𝒐𝒕𝒔𝒕𝒆𝒑𝒔
خاطرات،مثل رشته ی گیاه،همیشه رد پاشون میمونه…🍃
خاطراتت پیله کرده اند به جانم
هر روز می شِکُفد دردی……
زندگی کوتاه اونو زندگی کن
عشق کمیابه، به دستش بیار
خشم بده رهاش کن
ترس وحشتناکه باهاش روبرو شو
خاطرات شیرین مثل عسل هستند مزه مزه شون کن!
می گوینــد : بــاران کــه میزنــد
بــوی خــاک بلنــد می شــود
امــا اینجــا بــاران کــه می زنــد
بــوی خاطــره بلنــد می شــود
گاهی باید فاتحه خاطره ای رو خوند
وگرنه همون خاطره فاتحه تو رو می خونه
خاطر ات از خاطرم یک دَم نمی آید بُرون؛
چاره اش را بی امان گشتم،ولی پیدا نشد!
اشک ها خشک می شوند،
لبخندها محو می شوند
اما خاطرات خوب تا ابد باقی می مونن
ﺧﺎﻃﺮﻩ الکل ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﭙﺮﻩ !
ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺧﺎﻃﺮﻩ س …
می مونه ﻭ دمار از روزگارت در میاره !