متن درباره تو + ۶۰ جمله احساسی و عاشقانه خاص برای تو

هر شعر و متن عاشقانه‌ای درباره یک “تو” است. کسی که در قلب نویسنده ماندگار شده و با هر شعر و متنی بیرون می‌آید. در این بخش از سایت ادبی و هنری روزانه چندین شعر و متن درباره تو را آماده کرده‌ایم. در ادامه با ما همراه شوید.

متن درباره تو + ۶۰ جمله احساسی و عاشقانه خاص برای تو

جملات و متن‌های زیبای تو

تو تا ابد بخشی از من خواهی بود

در هر شعر

در هر اشک

این تویی که بیرون می آیی.

دلتنگی شبیه تو نیست

گاه و بی گاه در می ­زند

هر جا دلش خواست می­ نشیند

و با حسادت عجیبی

درباره تو حرف می­ زند

تو شدی یک قسمت از شعر های من

نه فقط در شعر ،حتی تو شدی بخشی ز من

عشق؛ بی پرده ترین سوژه یِ شعرم شده است

بی تو من؛ تا به خودِ حَشر سخن ها دارم.

تو همان خواب قشنگی…

که به چشم منِ دیوانه نخواهد امد…

نفسم در هیجان و،

هیجانم با توست؛

دلِ من در ضربان و،

ضربانم با توست.

هوایم با تو شد حالا،

پر از مهر؛

نفس هستی و با تو،

می کشم دم.

اسمِ تو، سرفصلِ واژه، واژه ی شعر دل است؛

مطلعِ شعرِ گروه این نااامِ پُر مَد کرده ام!

با تو اعضای گروهم، می شود، کامل فقط؛

با رباتِ دل، ورودِ غیرِ تو، سد کرده ام!

هیچکس نیست ز خوبانِ جهان همچون تو

من به تو مربوطم

مثلِ خرمآلو به پاییز !

گاهی تمام شهر درگیر تو میشود

گاهی تمام عشق تفسیر تو میشود

گاهی کلمات تماما تقدیم تو میشود

گاهی ابیات هم باورکن محوتصویر تومیشود

گاهی گه گاهی هرزگاهی من هم تومیشود

آنگاه تمام شود تُو در شعر بگو این من چه میشود

گفتم:غم و اندوه ریسمان می شوند و پدر آدم را در می آورند

گفت: دستت را به من بده

گفتم :حرفم را پس می گیرم

چیزی یادم نمی آید

چیزی جز شادی وجود ندارد.

مهدیه باریکانی

آسمان،

باران،

کوهستان،

کُردستان آزاد،

آتش و

تو!

زیباترین دارایی های من در هر عید نوروزید.

جملات و متن‌های زیبای تو

تو را دیدم

آن سوی آرزوها

چقدر دور ایستاده ای

ای محال ترین آرزوی من

بیمار توییم و از تو دور افتادیم

گاهی نظری بر دل بیمار انداز

تو را با ط دسته دار می نویسم.

همانند واژه پر شکوه طهران

بالاخره تفاوت فاحشی است

میان خاص وعام….

صبح از تو، نور از تو، شب و روز از تو

تو بر کویر بتابی گلستان می شود

ارس آرامی

صدایِ تو برا ی من مانند

آواز اوّلِ صُبحِ گنجشک های

خیابانِ بالا ی خانه مان بود

که من را از شیرینی خواب

اول صبح بی خیال می کرد…

شده، محصورِ دستِ غم، فضای دشت های باز؛

هزارآوای احساسم، گرفتارِ هزاران باز!

از آن روزی، که «تو»، رفتی، از این خانه، به یک باره،

به رویم بسته شد شادی؛ ولی درهای غصّه، باز!

زهرا حکیمی بافقی، برشی از غزل ۱۶۴، کتاب نوای احساس.

«باز»: آرایه ی جناس تام.

عکس نوشته عاشقانه درباره تو

دنیا توی مشتم بود، وقتی که تو با من بودی❤️

غزاله غفارزاده

جز تو …

دربِ دل باز است و جز یک تو میانش هیچ نیست

روز و شب جز اسم تو وِردِ زبانش هیچ نیست

عمرِ رفته نَشمُرَد، گر صد هزارانش برفت

جز خیال و فکر تو وصفِ زمانش هیچ نیست

تا که حرفی، صحبتیاز عشق جاری می شود

جز صفای…

تو خنکی اونور بالشتی،

‏چای بعدکار،

‏سیگار نیمه شب،

‏تو اولین بارون پاییزی،

بوی کتابای نو،

‏بغل شدن، وسط گریه،

‏بوی خاک بارون خورده،

‏تو شیرینی اولین حقوقی

‏بوی خوب لباس نو

‏تو بوی یاسی

‏آب رو آتیش

‏رنگین کمون بعد بارون

‏تموم چیزی که من از دنیا می…

من و تو

زخمی دست هم شدیم

من یه گل بودم

تو تیغ رو تن سبز من شدی

کاش میشد آدما رو دانلود کرد

مثلا توضیحشو بخونی دلت بلرزه و دان کنی

اگه اونجوری بود من فقط وفقط تورو دانلود میکردم همین ورژن الانتو بدون ذره ای تغییر

همین که …..

با این سن وسال

از باغچه ام، انار می دزدی

همین که

وقت رفتن از موهایم

بالا می روی

تو…

ای بی خبر از باغ دلم

باز، جای انگشتانت

روی لبها یم گل کرد

رویاسامانی

من حالم خوب نیست

هیچوقت حالم خوب نبود

از وقتی تو رفتی،بیرون نرفتم

من حالم خوب نیست

آه…اصلا حالم خوب نشد

تو تخت اینور و اونور شدم

ولی اصلا نخوابیدم

هیچ فایده ای ندارن

داروهایی که خوردم

تو برای من لازمی…تو برای من لازمی…تو

_برشی از ترانه ترکی

عکس نوشته عاشقانه درباره تو

شعرها عاشقانه درباره تو

هر گوشه سررسید من یعنی تو

ایام خوش سعید من یعنی تو

ای در تو خلاصه عشق، هستی، فردا

لبخند بهار و عید من یعنی تو

در دوست داشتنت شتاب می کنم؛

عقربه ها این روزها برای

گذر کردن

تعجیل می کنند…

بی گمان لحظه ی خلق تو خدا عاشق بود

صرف شد پای تو انگار تمام هنرش

من درونِ توام!

از من،

به کجا می گریزی؟!

غزاله غفارزاده

قدری از خودت را به من بده!

آن وقت من هم دیدنی می شوم

و تو

به تماشایِ من،

خواهی نشست…

غزاله غفارزاده

شب ها

بی یادِ تو

به چه سان می گذرند؟!

غزاله غفارزاده

به معصومیت نگاهت قسم

و به لطافت دستانت،

که هیچ چیز در این جهان،

جاودانه نیست

مگر مهربانیِ قلب تو!

غزاله غفارزاده

باید گذر کرد

از تمام دلتنگی ها

باید رد شد

از همه ی بیقراریها

حتی اگر

آسان نباشد

این همه دلبستگی

مهم این است

که تو باشی

در راه رسیدن به تو

مرگ هم

عاشقانه ایست آرام

عزیزحسینی

اولین باری که دیدمش

نه عطر تنش

نه لباسای شیکش توجهم رو جلب کرد

فقط چشماش

که بهم لبخند میزد

ازم پرسید

میدونستم میخواد بپرسه حالت خوبه

نظرت درباره ی من چیه

اما من خوب که نه روی ابرها سوار بودم

گفتم

در یه نگاه عاشقت شدم

آره عشق در…

جملات عاشقانه درباره تو

اون نمی دونست

اگه میدونست

که چقد نگاه کردن چشماش رو دوست دارم

من رو فراوون می بوسید

این رویای شیرین رو نصف کاره رها نمیکرد

بره

آره

نمی دونست

تو این شهر دردندشت

هیچ خبری نیست…

باریکانی

نه به این فکر نکن

چون چشمات برق میزد

جذبت شدم

چون قد و قامتت رعنا بود

جلبت شدم

نه اشتباه نکن

بازهم نه به خاطر اینکه زیبا آواز میخوندی

نه اینکه تنومند و قوی بودی

عاشقت شدم

فقط اون لحظه ای

که روح رنجور و خسته ام رو بوسیدی…

تو از کدام قبیله ای ؟

که جز مهر نداری توشه ای ؟

بیماری عشق گرفتم

تنها راه درمان تو بودی

بودنت را برایم تجویز کردند،

و دوریت را قدغن

پس بمان برایم تا ابد

و داروی نایابی نشو

که با کم آوردنت مردنم حتمیست…

تو ،،،

شبیه آن باران و

ابرِ بهاری که آنی

می آید و میبارد و میگذرد ،

اما ،،،

خاطره اش همچون شبنم

بر تن گل همچنان باقیست !

تو زیبایی؛

مثل پنجره ای

در بهشت

مُشرِف

به خانه ی

پیامبر

سه چیز تمامی ندارد

تو

و عشق

و مرگ

محمود درویش

مترجم : احمد دریس

جملات عاشقانه درباره تو

کاش من و تو

دو جلد از یک رمان عاشقانه بودیم

تنگ در آغوش هم

خوابیده در قفسه های کتابخانه ای روستایی

گاهی تو را

گاهی مرا

تنها به سبب

تشدید دلتنگی هایمان

به امانت می بردند

از همون لحظه ای که تو رو دیدم

می دونستم به چیزی کمتر از تو راضی نمی شم

من و تو ممکنه بی عیب و نقص نباشیم

اما برای هم بهترینیم

دوستت دارم!

رویای دنیایی را در سرم می پرورانم که

من و تو هزاران سال در آن زندگی کنیم

و به هم عشق بورزیم

می دانم هرگز از دوست داشتنت خسته نخواهم شد

من و تو و سکوتی پر نوا

تو و من و این عشق جاودان……

این من

با هیچ تویی

غیر خودت

ما شدنی نیست

دلتنگی من تمام نمی شود

همين که فکر کنم

من و تو دو نفريم

دلتنگ‌ تر می شوم برای تو

حکایت من و تو

حکایت برکه و ماه

تو در منی مثل عکس ماه در برکه

در منی و دور از من

دور از هم ولی در دل هم

در امتداد هر شب من هستم و تمامت

میان این همه اما و اگر و شاید

تو، شدی باید

تو، فاتح قلبم شدی

مبارک باشد این عشق

بر من و تو

خوشبختی یعنی من و تو بشیم ما…

تو در من زنده‌ ای من در تو

ما هرگز‌ نمی میریم

یادت نرود من و تو

یک عکس مشترک دو نفره به این دنیا

بدهکاریم

دلم می خواهد ماه من و تو همیشه پشت ابر بماند

و هیچ‌ کس از عشق ما باخبر نشود

آدم‌ ها حسودند

زمانه بخیل است

و دنیا عاشق‌ کش است

چایت را بنوش

نگران فردا هم نباش

از گندمزار من و تو

فقط مشتی کاه می ماند برای بادها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *