در این بخش از سایت هنری روزانه، چندین شعر و متن دختر چشم عسلی را برای شما دوستان قرار دادهایم. پس اگر معشوق شما چشم عسلی است، میتوانید این متون و اشعار بسیار زیبا و عاشقانه را به آنها ارسال کنید. در ادامه با ما باشید.
متون زیبای دختر چشم عسلی
درسته چشمانم به رنگ سیاه است
اما عاشق چشمانی به رنگ عسل شدم
که دنیای به رنگ شبم را غرق در طعم شیرین عسلی خودش کرد …
چشمان عسلی خوشگلت
مثل گل های بهاری هستند
که هر بار به آن ها خیره می شوم
دلم با عطر شیرین عشق پر می شود
تو با نگاه عسلی ات
قلبم را لمس کرده ای
و روحم را به اوج رسانده ای
تو با چشمانت
کاری کردی که هزاران نفر نتوانستند بکنند
دوستت دارم عشق …
دلبر جان!
چشمان عسلی ات
همچون دو شمع روشن
در تاریکی شب های آشفته ام
می سوزند
و هرگز تمام نمی شوند
دل عاشق به پیغامی بسازد
خمار آلوده با جامی بسازد
مرا کیفیت چشم تو کافیست
ریاضتکش به بادامی بسازد
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت
مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد
حافظ شیرازی
تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد
گر چشمه زمزمی و گر آب حیات
آخر به دل خاک فرو خواهی شد
خیام نیشابوری
نگاه عمیق چشمان عسلی ات
من را به سوی هر چه حس خوب است
می کشاند
مثل بوی میوه های تازه در فصل بهار …
دلبر چشم عسلی من!
چشمانت مثل گوهرهایی هستند
که با نگاه کردن به آن ها غرق شادی می شوم
دوستت دارم
چشمان عسلی اش
دریاچه ای از احساسات مختلف است
و من در اعماق آن
عشق را یافته ام ✨
از طرح چشمانش که گذر کنیم
عسلی بودنش تابلوی توقف ممنوع است
عزیزم!
چشمان عسلی ات
همچون شعله ای از عشق است
که قلب من را به آتش می کشاند
و روحم را از خود بی خود می کند
هر بار، چشمان عسلی ات
قصه ای عاشقانه برایم می خوانند
و من را به آن سوی نشدن ها می برند
رنگ چشماشو میگم …👀
خیلی قشنگن …
زیبان، به زیبایی شب …
درخشانن، به درخشانی ماه …
شیرینن، به شیرینی عسل …
دیوانه کنندن، به دیوانه کنندگی روان گردان …
عاشقم کردن
درست مثل برق و باد …🌪
پس ببین چه قدرتی داره این چشمای عسلی تو … !
Her Hazel eyes reflected the warmth of her soul, inviting me to dive into the depths of her love
چشمان عسلی او گرما و صمیمیت روحش را بازتاب می دهد و مرا به غرق شدن در عمق عشقش دعوت می کند
With a single glance from her Hazel eyes , she could unravel the mysteries of my heart and light up the darkest corners of my world
با یک نگاه از چشمان عسلی اش، میتوانست اسرار قلب من را باز کند و تاریک ترین گوشه های دنیایم را روشن سازد
In the depths of her Hazel gaze, I found solace and understanding, as if her eyes held the secrets of the universe
در عمق نگاه عسلی او، آرامش و درکی یافتم گویی که چشمانش رازهای جهان را در خود نهفته داشت
تقصیر خود حضرت حق است که مستیم
طراحی چشم عسلی، ایده او بود!
چِشم عَسَل، لَب زَعفِران، گیسو شَبیهِ دَست بافت
صادراتِ غِیرِ نَفتی انحِصاراً دَستِ توست …
در مسیر تاریک روبه رویم
دو تیله عسلی
چشمان به رنگ شبم را در یک نگاه
تسخیر خودش کرد
عسلی چشمانش تسخیر کننده سیاهی چشمانم بود
دلبر؟
قدر چشمانت را بدان
عشق در نگاه اول کم چیزی نیست …
تو همان فرشته چشم عسلی هستی
که دستانت را دستانم در رویا می بینم
و با بوسه ای از تو
حتی در گور هم بیدار می شوم
اشعار دختر چشم عسلی
چشم عسلی یادت میاد
یه روزی عاشقم بودی ؟؟؟
کی باورش می شد یه روز
خودت بخوای دقم بدی؟؟؟
چشم عسلی یادت میاد
ترانه هام مال تو بود؟؟؟
نگاه دلواپس من
همیشه دنبال تو بود؟؟؟
چشم عسلی یادت میاد
قصه می گفتیم واسه هم؟؟؟
تو گرمیه خنده هامون
گر می گرفت غصه و غم؟؟؟
چشم عسلی یادت میاد
گفتی کسی چه می دونه
شاید ما هم رو دست زدیم
به رسم تلخ زمونه
چشم عسلی یادت میاد؟؟؟
تو رو خدا یادت بیاد
با بی تفاوتی نگو
گذشته رو بردی ز یاد .
تو همان آهویی بودی که
از دشت من گریخته ای
به هوای نهری زلال
که کنارش شکارچی حسودی
تو را از من دزدید…
تو همان رهگذری
که با گیس های پریشانش
سیگار از لب مردان می انداخت
و با چشمکی دل مرا می برد
شبها به یادت
قدم می زنم در کوچه ای که
ماهش تو بودی و من گنجشککی که
ارزو داشت لانه اش را تو روشن کنی
تو همان فرشته چشم عسلی هستی
که دستانت را دستانم در رویا می بینم
و با بوسه ای از تو
حتا در گور هم بیدار می شوم
(همایون رادمنش)
چِشم عسلی چِشم خوشگلم
من فقط می خوام مال تو باشم
چِشم عسلی جون دلم
راه بیا با قانون دلم
چِشم عسلی وقتی باهام قهری
راه خوشبختی رو به روم می بندی
چِشم عسلی یه امشب رو مهمونم باش
می خوام امشب چِشمام فقط تو رو ببینه
چِشم عسلی عشق به شدّتم
توکه حال روزم رو دیدی کلی مهربونی کردی
یهو چی شد دل مهربونت با من بد شده؟!
تو بگو پس راز این گردنبند چیه رو سینه م؟
وقتی که نمی خندی به روی من
صورتت شبیه ماه گرفتگی می شه جون دلم
من می خوام وصل زنجیر دور قلبت باشم
چِشم عسلی چِشم خوشگلم …
کمی کوتاه بیا, بیا پیش دلم
به خدا راهش این نیست که تو
هر دفعه باهام قهر کنی و بری از پیشم
تو بگو ؟ چِشم خوشگلم ! مگه چِشمات چی داره
که چِشمام هر شب به یاد چِشمات تا صبح بیداره؟…
مگه نمی دونی من بی تو میمیرم؟
چِشم خوشگلم مگه خبر نداری من مُرده م؟!
خب چکار کنم می خوام همش گیر دل تو باشم
چِشم عسلی این گره فقط با دستای عشق تو وا میشه
کی مثل من و تو عشقی به این ناب و خاص داشت؟!
چِشم خوشگلم پشت به این عشق نزن که….
خدا رو قهر میگیره و برای همیشه
منو این عشق ناب رو از دست میدی
شعر دختر چشم عسلی
شاپرک چشم عسلی
از تو چه پنهان چشمایت دیوونه م کرده
تا که چشمایت رو دیدم
آنی دلمو به دلت گره زدم
شاپرک چشم عسلی
رنگ چشمایت منو دیوونه کرده
از تو چه پنهان
دلمو بردی بی چون چرا
شاپرک چشم عسلی
جان به قربانت کنم
دور قلبم پیله کردی
شاپرک چشم عسلی
ای خوب خوبان
رنگ چشمات منو دیوونه کرده
شاپرک چشم عسلی
کویر قلبم رو
با عشقت آباد کردی
منو به صرف عشقت مهمان کردی
جان جانان تو جان بخواه
بی چون و چرا تقدیم چشمایت کنم
شاپرک چشم عسلی
رنگ چشمات آرامش دریاست
عطر موهات مست می کنه موج دریا رو
شاپرک چشم عسلی
با نگاهت خانه ی رو ابرا ساختم
با گرمای نفسات جانی به خورشید دادم
جان به قربانت رنگ چشمایت دیوونه م کرد
ای خوب خوبان با نگاهت جانی دوباره بده