در این مطلب اشعار تک بیتی سنگین با قشنگ ترین اشعار کوتاه فلسفی، با معنی و با مفهوم را از شاعران بزرگ و معروف گردآوری کرده ایم.
تک بیتی معنی دار
فهرست مطالب
ما قـُــوّت پرواز نــداریم، وگــــرنه
عمریست که صیاد شکسته ست قفس را
رفیع مشهدی
عزّت شاه و گدا زیرِ زمین یکسان است
می کند خاک برای همه کس جا خالی
خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن
دور شو از برم ای زاهد و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تـزویر کنم
حافظ شیرازی
مرا دردیست اندر دل، که گر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد
تک بیتی سنگین معنوی
کاش جای بوسه اش می ماند بر پیشانی ات
با خدا بودن نشان از مِهر می خواهد نه مُهر
تبــر بـه دوش به دنبـال خویـش می گـردم
کـه بشکنـم مگـر ایـن “لات” بـی سر و پـا را
نا امید از در رحمت به کجا شاید رفت
یا رب از هر چه خطا رفت هزار استغفار
از تو آغاز شدم تا که به پایان برسم
رفتم از کوچه که شاید به خیابان برسم
هر که پا کج میگذارد، ما دل خود میخوریم
شیشهٔ ناموس عالم در بغل داریم ما…
صائب تبریزی
تک بیتی سنگین احساسی
عشق یعنی جای نفرین با دعا یادش کنی
خانه اش آباد دلداری که یارش را فروخت
با شیخ از شراب حکایت مکن که شیخ
تا خون خــــلق هست ننوشد شراب را
شهریار
گر تو گرفتارم کنی، من با گرفتاری خوشم
داروی دردم گر تویی، در اوج بیماری خوشم
زندگی سرخی سیبی است که افتاده به خاک
به نظر خوب رسیدیم ولی بد رفتیم
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
حافظ
تو نه مهتاب و نه خورشیدی و نه دریایی
تو همان ناب ترین جاذبه دنیایی
عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیراییقیصر امین پور
اشعار تک بیتی سنگین
زندگی جز نفسی نیست، غنیمت شمرش
نیست امید که همواره نفس بر گرددپروین اعتصامی
کس نیست در این گوشه فراموش تر از من
وز گوشه نشینان تو خاموش تر از من
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگی ست که جریان دارد
وفا داری مدار از بلبلان چشم
که هر دم بر گل دیگر سرایندسعدی
خانه اسرار تو چون دل شود
آن مرادت زودتر حاصل شود
رس این زندگی از بهر ندانستن ماست
این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
تک بیتی ناب و خاص
نخ به پای بادبادک های کم طاقت مبند
زندگی را هر چه آسانتر بگیری، بهتر استفاضل نظری
نشستم پای هر بی ریشه ای از پای افتادم
به گلدان بدون گل نباید آب می دادم
در این فکرم که در پایان این تکرار پی در پی
اگر جایی برای مرگ باشد! زندگی زیباست
دیگران چون بروند از نظر، از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
گاه به گاه پرسشی کن که زکات زندگی
پرسش حال دوستان گاه به گاه کردنست
در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم، تشنه دیدار من است
زندگی در بردگی شرمندگی است
معنــی آزاد بودن زندگی است
شعر تک بیتی غمگین احساسی
غم که از حد بگذرد دل حسِ پیری می کند
سنِ هر کس را غمش اندازه گیری می کند
زندگی آب روانی است، روان می گذرد
هر چه تقدیر من و توست، همان می گذرد
نیارزد آینه بودن به آن همه تشویش
که هر که جلوه فروشد، تو رنگ گردانی
خیلی رنج کشیده ام… گاهی به بیراهه رفته ام
اما عشق ورزیده ام… پس من زندگی کرده ام….
بسیار سخن بود، نگفتیم و گُذشتیم
مُردیم و برفتیم و به لب، راز نیامد …
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چ سود
رسم تقدیر چنین است و چنین خواهد بود
می رود عمر ولی، خنده به لب باید زیست
آنچنان زی که بمیری، برهی
نه چنان زی که بمیری، برهند …سنایی